کلمه جو
صفحه اصلی

هراء

عربی به فارسی

نامفهوم , قلمبه سولمبه


کتان , جنس پنبه اي () گزافه گويي , سخن بزرگ يا قلنبه , مبالغه , گليز , اب دهان جاري ساختن , از دهن يا بيني جاري شدن , دري وري سخن گفتن , غذايي که از مخلوط شکلا ت وشير وقند درست شده باشد , سخن بي معني وبيهوده , جفنگ , نوعي رنگ قهوه اي , سرهم بندي کردن , فريفتن , اهسته حرکت کردن , طفره رفتن , پنهان شدن , ياوه , مهمل , مزخرف , حرف پوچ , بيمعني , خارج از منطق , چرند گفتن , سخن بي معني , کلوچه يا نان پخته شده در قالب هاي دو پارچه اهني


لغت نامه دهخدا

هراء. [ هََ ] (ع ص ، اِ) سخن بسیار خطا یا زشت . (منتهی الارب ). سخن بسیار یا سخن فاسد که نظام ندارد. (اقرب الموارد). || فحش . || سخن تباه ناآراسته . (منتهی الارب ). || مردبسیارسخن بیهوده گوی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).


هراء. [ هََ رْ را ] (اِخ ) لقب ابومعاذ مسلم نحوی است که استاد کسائی و علم تصریف از وضع اوست . (منتهی الارب ). رجوع به معاذ هراء شود.


هراء. [ هَِ ] ( ع اِ ) نوباوه خرما. نوباوه خرما درخت. ( منتهی الارب ). فسیل النخل. ( اقرب الموارد ). || ( اِخ ) نام دیوی که موکل خوابهای زشت است. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

هراء. [ هََ ] ( ع ص ، اِ ) سخن بسیار خطا یا زشت. ( منتهی الارب ). سخن بسیار یا سخن فاسد که نظام ندارد. ( اقرب الموارد ). || فحش. || سخن تباه ناآراسته. ( منتهی الارب ). || مردبسیارسخن بیهوده گوی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

هراء. [ هَِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان لزان بخش بستک شهرستان لار واقع در 96 هزارگزی جنوب خاوری بستک و در ساحل جنوبی رود آسو. جایی گرمسیر و کوهستانی و دارای 60 تن سکنه است. محصول عمده اش غله ، خرما و تنباکو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

هراء. [ هََ رْ را ] ( اِخ ) لقب ابومعاذ مسلم نحوی است که استاد کسائی و علم تصریف از وضع اوست. ( منتهی الارب ). رجوع به معاذ هراء شود.

هراء. [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لزان بخش بستک شهرستان لار واقع در 96 هزارگزی جنوب خاوری بستک و در ساحل جنوبی رود آسو. جایی گرمسیر و کوهستانی و دارای 60 تن سکنه است . محصول عمده اش غله ، خرما و تنباکو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


هراء. [ هَِ ] (ع اِ) نوباوه ٔ خرما. نوباوه ٔ خرما درخت . (منتهی الارب ). فسیل النخل . (اقرب الموارد). || (اِخ ) نام دیوی که موکل خوابهای زشت است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: