کلمه جو
صفحه اصلی

یقطان

فرهنگ فارسی

سنگی متحرک است خفقان دل و ارتعاش و استرخای را مفید است به لغت رومی نوعی از سنگ و آن هر جا باشد خودبخود حرکت کند و چون دست کسی بر آن رسد ساکن گردد

لغت نامه دهخدا

یقطان. [ ی َ ] ( معرب ، اِ ) سنگی متحرک است. خفقان دل و ارتعاش و استرخا را مفید است. ( نزهةالقلوب ). به لغت رومی نوعی از سنگ و آن هر جا باشد خودبه خود حرکت کند و چون دست کسی بر آن رسد ساکن گردد. گویند علت یرقان و استرخای اعضا را برطرف کند و هرکه با خود دارد هیچ چیز را فراموش نکند. ( برهان ).

یقطان. [ی ُ ] ( اِخ ) پدر عرب یمن. ( از منتهی الارب ). در لغت به معنی کوچک شونده است و آن از نسل سام و رئیس بنی یقطان بود که قبایل عربند. ( قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به یقطن بن عامر شود. برخی از مورخان عرب ، قحطان را معرب یقطان مذکور در تورات می دانند. ( تاریخ اسلام ص 22 ).

یقطان . [ ی َ ] (معرب ، اِ) سنگی متحرک است . خفقان دل و ارتعاش و استرخا را مفید است . (نزهةالقلوب ). به لغت رومی نوعی از سنگ و آن هر جا باشد خودبه خود حرکت کند و چون دست کسی بر آن رسد ساکن گردد. گویند علت یرقان و استرخای اعضا را برطرف کند و هرکه با خود دارد هیچ چیز را فراموش نکند. (برهان ).


یقطان . [ی ُ ] (اِخ ) پدر عرب یمن . (از منتهی الارب ). در لغت به معنی کوچک شونده است و آن از نسل سام و رئیس بنی یقطان بود که قبایل عربند. (قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به یقطن بن عامر شود. برخی از مورخان عرب ، قحطان را معرب یقطان مذکور در تورات می دانند. (تاریخ اسلام ص 22).



کلمات دیگر: