( مصدر ) با هم دشمنی ورزیدن دشمن شدن بایکدیگر .
تعادی
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - دشمنی ورزیدن . ۲ - با هم دویدن . ۳ - تباه شدن . ۴ - دور شدن از گروه .
لغت نامه دهخدا
تعادی. [ ت َ ] ( ع مص ) دور شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || همدیگر دشمنی کردن. || اختلاف گردیدن میان کسان. || مردن یکی بعد دیگری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || پیاپی شدن نوائب. ( از اقرب الموارد ). || برابر ناشدن جای. || با هم دویدن و نبرد کردن در دویدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ )جایهای ناهموار. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || تباهی. || دوری. || فساد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
۱. با هم دشمنی کردن، با هم دشمن شدن.
۲. با هم در دویدن مسابقه گذاشتن.
۲. با هم در دویدن مسابقه گذاشتن.
کلمات دیگر: