سه بار سه افعه .
سه گان
فرهنگ فارسی
مجموعۀ سه نغمه، بهخصوص هریک از چهار مجموعهای که بر روی هم ترتیبی برای موسیقی دوازدهنغمهای میسازند
فرهنگ معین
( ~ . ) (ق مر. ) سه بار، سه مرتبه ، سه دفعه .
فرهنگ عمید
۱. سه تا، سه تایی.
۲. سه بار. * سه چند، سه نوع، سه قسم.
۲. سه بار. * سه چند، سه نوع، سه قسم.
فرهنگستان زبان و ادب
{trichord} [موسیقی] مجموعۀ سه نغمه، به خصوص هریک از چهار مجموعه ای که بر روی هم ترتیبی برای موسیقی دوازده نغمه ای می سازند
پیشنهاد کاربران
از ریشه ی پهلوی سهیدن یا سُهِش به معنی حس کردن یا حس، سُهِگان میتونه به جای احساسات استفاده بشه
کلمات دیگر: