مترادف خبایا : پوشیده ها، نهفته ها، نهان ها، نهفتنی ها
خبایا
مترادف خبایا : پوشیده ها، نهفته ها، نهان ها، نهفتنی ها
مترادف و متضاد
پوشیدهها، نهفتهها، نهانها، نهفتنیها
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع خبیثه پوشیده ها نهفته ها نهانیها مخفیها.
[ خبیئه ] و [ خبیئ ]
[ خبیئه ] و [ خبیئ ]
فرهنگ معین
(خَ ) [ ع . ] (اِ. )جِ خبیئه ، پوشیده ها، نهفته ها.
لغت نامه دهخدا
خبایا. [ خ َ ] ( ع اِ ) ج ِ «خبیئة» و «خبی ٔ» «التمسوا الرزق فی خبایا الارض ». ( از حدیث نبوی بنقل اقرب الموارد ). و خفایای آن ماجری و خبایای آن حادثه محقق شد. ( سندبادنامه ص 86 ). پسر را از بهر تجدید وصیت و تمکین از خبایای ودیعت پیش خواند. ( از ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 203 ).
- سعدالخبایا ؛ منزل بیست و پنجم از منازل قمر. ( از اقرب الموارد ).
- سعدالخبایا ؛ منزل بیست و پنجم از منازل قمر. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ عمید
جاهای پوشیده و پنهان.
پیشنهاد کاربران
خبایا: جمع خبیئه به معنی پنهان کرده و پنهانی.
" داداین تاریخ به تمامی بدهم و گرد زوایا و خبایا برگردم. "
( گزیده تاریخ بیهقی، خطیب رهبر، چاپ پنجم، ۱۳۷۲، ص ۲٠. )
" داداین تاریخ به تمامی بدهم و گرد زوایا و خبایا برگردم. "
( گزیده تاریخ بیهقی، خطیب رهبر، چاپ پنجم، ۱۳۷۲، ص ۲٠. )
کلمات دیگر: