کلمه جو
صفحه اصلی

اریج

فرهنگ فارسی

دمیدن بوی خوش

فرهنگ معین

(اَ رِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) بوی خوش دادن . ۲ - (اِ. ) بوی خوش .

لغت نامه دهخدا

اریج. [ اَ ] ( ع مص ) دمیدن بوی خوش. برانگیخته شدن بوی خوش. ( آنندراج ). بوی خوش دادن. ( آنندراج ). خوش بوی شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || آواز بلند کردن در گریه.

اریج.[ اَ ] ( ع اِ ) بوی. بوی خوش. ( مهذب الاسماء ). اَرَج.اریجه. ج ، اراییج. || داروی خوشبوی که درطعام کنند. ( آنندراج ). || هر چیز بویا.

اریج . [ اَ ] (ع مص ) دمیدن بوی خوش . برانگیخته شدن بوی خوش . (آنندراج ). بوی خوش دادن . (آنندراج ). خوش بوی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || آواز بلند کردن در گریه .


اریج .[ اَ ] (ع اِ) بوی . بوی خوش . (مهذب الاسماء). اَرَج .اریجه . ج ، اراییج . || داروی خوشبوی که درطعام کنند. (آنندراج ). || هر چیز بویا.


دانشنامه عمومی

اریج، روستایی از توابع بخش آسفیچ شهرستان بهاباد در استان یزد ایران است.
این روستا در بخش آسفیچ قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۹۷ نفر (۲۹خانوار) بوده است.

پیشنهاد کاربران

به معنی بوی خوش
جنگلی زیبا در روستای میچکار از توابع چالوس ( یج پسوند مکان )


کلمات دیگر: