۱-( مصدر ) با هم پیمان بستن.۲ - ( اسم ) پیمان بندی .
تعاقد
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(تَ قُ ) [ ع . ] (مص ل . ) با هم پیمان بستن .
لغت نامه دهخدا
تعاقد. [ ت َ ق ُ ] ( ع مص ) تعاهد. ( زوزنی ) ( اقرب الموارد ). با یکدیگر عهد بستن. ( زوزنی ). با همدیگر عهد و پیمان نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). با همدیگر گره بستن و پیمان بستن. ( آنندراج ). || در زیر یکدیگر رفتن سگان در پی ماده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
۱. با همدیگر پیمان بستن.
۲. به هم گره زدن.
۲. به هم گره زدن.
کلمات دیگر: