( اسم ) زمین پشته پشته زمین ناهموار و دارای کتل و کریوه .
بشاور : شهریست بناحیت پارس توانگراز گرد وی . یکی باره است شاپور خسرو کرده است و اندر وی دو آتشکده است که آنرا زیارت کنند و بنزدیک وی کوهیست که بر آن صورت هر ملکی و موبدی و مرزبانی که بوده است نگاشته است و سرگذشتهای ایشان بر آن جای نبشسته است و اندر حدود وی کوهی است که از وی دودی همی بر آید که هر مرغی که بالای آن دود بپرد بسوزد و بیفتد وایکان و کارج دو شهرکند از بشاورد .
بشاور : شهریست بناحیت پارس توانگراز گرد وی . یکی باره است شاپور خسرو کرده است و اندر وی دو آتشکده است که آنرا زیارت کنند و بنزدیک وی کوهیست که بر آن صورت هر ملکی و موبدی و مرزبانی که بوده است نگاشته است و سرگذشتهای ایشان بر آن جای نبشسته است و اندر حدود وی کوهی است که از وی دودی همی بر آید که هر مرغی که بالای آن دود بپرد بسوزد و بیفتد وایکان و کارج دو شهرکند از بشاورد .