( مصدر ) گمان کردن بشک افتادن .
تشکک
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(تَ شَ کُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) به شک افتادن ، گمان کردن .
لغت نامه دهخدا
تشکک. [ ت َ ش َک ْ ک ُ ] ( ع مص ) بگمان افتادن. ( تاج المصادر بیهقی ). گمان کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). در شک افتادن. ( تاج المصادر بیهقی ). گمان کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). در شک افتادن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). شک کردن در امری. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ عمید
به شک افتادن، شک کردن.
کلمات دیگر: