کلمه جو
صفحه اصلی

سنبوت

فرهنگ معین

(سَ ) (اِ. ) هیکل ، نمود، نمودار.

لغت نامه دهخدا

سنبوت. [ سَم ْ ن َ ] ( ع ص ) مرد خشمناک. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

نمود، هیکل: چون تو از خوان شرع بی قوتی / تو و سالوس و کبر و سنبوتی (سنائی: ۱۳۲ ).


کلمات دیگر: