(بُ فَ خَ ) (ص . ) بد، زشت ، پلید.
بلفرخج
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
بلفرخج. [ ب ُ ف َ رَ ] ( ص ، اِ ) بد. زشت. پلید. ناپاک. ( ناظم الاطباء ). || شکلک ، و بازخمانیدنی است از ابوالفرج. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
ای بلفرخج ساده همیدون همه فرخج
نامت فرخج و کنیت ملعون بلفرخج.
ای بلفرخج ساده همیدون همه فرخج
نامت فرخج و کنیت ملعون بلفرخج.
لبیبی.
فرهنگ عمید
= فرخج: ای بلفرخج ساده همیدون همه فرخج / نامت فرخج و کنیت ملعونت بلفرخج (لبیبی: شاعران بی دیوان: ۴۷۹ ).
کلمات دیگر: