( صفت ) ۱ - کبوتری که در کبوتر خان مقیم نماند . ۲ - زن بلهوس روسبی .
دوبرجی
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(دُ بُ ) (ص مر. ) ۱ - کبوتری که در کبوترخان مقیم نماند. ۲ - کنایه از: زن بلهوس ، روسپی .
لغت نامه دهخدا
دوبرجی . [ دُ ب ُ ] (ص نسبی ) دوبامه . کبوتری که در یک برج قرار نگیرد. (از آنندراج ). کبوتری که در کبوترخان مقیم نمی ماند. (ناظم الاطباء). دوبرجه :
کشد سوی خود برج از این منزلم
دوبرجی شده چون کبوتر دلم .
|| به اصطلاح لوطیان امردباره و زن باره . || به مجاز شخص هرزه را گویند. (آنندراج ). || کنایه از زن زناکار و روسپی و بوالهوس . (ناظم الاطباء) :
ز حسن خادم هندی و گرجی
شده چشم تماشایی دوبرجی .
دل از غم آن بت دوبرجی
سوراخ بود چونان گرجی .
کشد سوی خود برج از این منزلم
دوبرجی شده چون کبوتر دلم .
یحیی کاشانی (از آنندراج ).
|| به اصطلاح لوطیان امردباره و زن باره . || به مجاز شخص هرزه را گویند. (آنندراج ). || کنایه از زن زناکار و روسپی و بوالهوس . (ناظم الاطباء) :
ز حسن خادم هندی و گرجی
شده چشم تماشایی دوبرجی .
سعید اشرف (از آنندراج ).
دل از غم آن بت دوبرجی
سوراخ بود چونان گرجی .
وحید (از آنندراج ).
دوبرجی. [ دُ ب ُ ] ( ص نسبی ) دوبامه. کبوتری که در یک برج قرار نگیرد. ( از آنندراج ). کبوتری که در کبوترخان مقیم نمی ماند. ( ناظم الاطباء ). دوبرجه :
کشد سوی خود برج از این منزلم
دوبرجی شده چون کبوتر دلم.
ز حسن خادم هندی و گرجی
شده چشم تماشایی دوبرجی.
سوراخ بود چونان گرجی.
دوبرجی. [ دُ ب ُ ] ( اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. 180 تن سکنه. آب آن از رودخانه مرک تأمین می شود. تابستان از سرونو تا کنار رودخانه اتومبیل می آید. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
کشد سوی خود برج از این منزلم
دوبرجی شده چون کبوتر دلم.
یحیی کاشانی ( از آنندراج ).
|| به اصطلاح لوطیان امردباره و زن باره. || به مجاز شخص هرزه را گویند. ( آنندراج ). || کنایه از زن زناکار و روسپی و بوالهوس. ( ناظم الاطباء ) : ز حسن خادم هندی و گرجی
شده چشم تماشایی دوبرجی.
سعید اشرف ( از آنندراج ).
دل از غم آن بت دوبرجی سوراخ بود چونان گرجی.
وحید ( از آنندراج ).
دوبرجی. [ دُ ب ُ ] ( اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. 180 تن سکنه. آب آن از رودخانه مرک تأمین می شود. تابستان از سرونو تا کنار رودخانه اتومبیل می آید. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
دوبرجی . [ دُ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . 180 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ مرک تأمین می شود. تابستان از سرونو تا کنار رودخانه اتومبیل می آید. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
دانشنامه عمومی
دوبرجی نام مکان های زیر است:
دوبرجی (داراب)
دوبرجی (کرمانشاه)
دوبرجی (داراب)
دوبرجی (کرمانشاه)
wiki: بخش فیروزآباد شهرستان کرمانشاه در استان کرمانشاه ایران است.
این روستا در دهستان سرفیروزآباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۸ نفر (۱۸خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان سرفیروزآباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۸ نفر (۱۸خانوار) بوده است.
wiki: دوبرجی (کرمانشاه)
کلمات دیگر: