کلمه جو
صفحه اصلی

دوراغ

فرهنگ فارسی

دوغ یاماست که آب آنراگرفته باشندوجرم آن بماند
( اسم ) دوغ و ماستی که شیر در آن دوشیده باشند .

فرهنگ معین

(اِ. ) دوغ و ماستی که آب آن را کشیده باشند.

لغت نامه دهخدا

دوراغ. ( اِ ) دوغ و ماستی که شیر بر آن دوشیده باشند. و آن دراصل دوغ راغ بوده یعنی دوغی که از صحرا و کوه آورده اند و بر اثر کثرت استعمال ، دوراغ متداول است. ( از آنندراج ) ( از برهان ) ( از انجمن آرا ). شیراز. ( یادداشت مؤلف ). در مشهد دراغ می گویند. رجوع به شیراز شود.

فرهنگ عمید

دوغ یا ماست که آب آن را گرفته باشند و جرم آن باقی مانده باشد.

دانشنامه عمومی

در حوالی شیراز، کاسنی و کنگر را ابتدا پخته و چند بار آبکش کرده، در ظرفی درب دار ریخته و به آن ماستِ ترجیحاً ترش اضافه نموده، به هم می زنند و موسیر خیساندۀ ریز کرده، به اضافۀ نعناع، پونه، گیاهان معطر و در نهایت دوغ به آن اضافه می کنند. محصول یا معجون حاصل را دوراغ می نامند که ترکیبی است از دوغ به اضافۀ راغ یا همان سبزی کوهی.



کلمات دیگر: