کلمه جو
صفحه اصلی

فتره

عربی به فارسی

فاصله , مدت , فرجه , ايست , وقفه , فترت , خلا ل , دوره , موقع , گاه , وقت , روزگار , عصر , گردش , نوبت , مکث , نقطه پايان جمله , جمله کامل , قاعده زنان , طمث , حد , پايان , نتيجه غايي , کمال , منتهادرجه , دوران مربوط به دوره بخصوصي


فرهنگ فارسی

سستی . ضعف و شکستگی

لغت نامه دهخدا

فترة. [ ف َ رَ ] (ع اِمص ) سستی . (منتهی الارب ). ضعف و شکستگی . (اقرب الموارد). || (اِ) زمان میان دو پیامبر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سمکه رعاده . (فهرست مخزن الادویه ). ماهیی است در رود نیل که اگر آن را با پای بسایی در پای سستی عارض شود و تا عرق نکنی رفع نگردد. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به فِتَّر شود.


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
فتر (۲ بار)

اصل فتر چنانکه طبرسی فرمود به معنی انقطاع از جدیت در کار است. راغب فتور را سکون بعد از حدت، نرمی پس از شدت، ضعف بعد از قوت گفته است. . شب و روز خدا را تسبیح می‏گویند و آرام نمی‏شوند. آیه درباره ملائکه است. . گناهکاران در عذاب جهنم پیوسته‏اند، عذاب از آنها قطع نمی‏شود و آنها در جهنم از نجات نومیداند (نعوذ باللَّه). . فترت زمانی است که در آن پیغمبر نیست و زمان از رسول قطع شده، در دوران فترت دین هست ولی پیغمبر نیست ای اهل کتاب رسول ما به دوران فترت و انقطاع پیامبران آمد تا نگوئید که به ما بشیر و نذیری نیامد...

پیشنهاد کاربران

یک بازه و مدت زمان مشخص



کلمات دیگر: