odd
اندی
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
اند:امید، امیدواری، شگفت، تعجب، وبه معنی بودوباشدوبوومگروشاید ، اندیک:مخفف اندی که، باشدکه، بودکه، شایدکه، زیراکه
۱ - امیدواری .۲ - تعجب .۳ - بود باشد.
منسوب به انده . یوسف بن عبد الله قضاعی اندی منسوب بدین شهر است .
فرهنگ معین
( اَ ) (ق .) 1 - آن گاه ، آن لحظه . 2 - از این زمان ، از این لحظه . 3 - آن قدر.
( اَ ) (ق . ) ۱ - امیدواری . ۲ - شگفت ، تعجب . ۳ - بُوَد، باشد.
( اَ ) (ق .) 1 - امیدواری . 2 - شگفت ، تعجب . 3 - بُوَد، باشد.
لغت نامه دهخدا
اندی . [ اَ دا ] (ع ن تف ) سخی تر. بسیار عطاتر. کثیر الخیرتر. (یادداشت مؤلف ). هو اندی منه ؛ او سخی تر است از وی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بلند آوازتر. (یادداشت مؤلف ). هو اندی صوتاً؛ اوبلند آوازتر است . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
اندی . [ اَ ن َ ] (ص مرکب ) در لهجه ٔ قزوین ، نودولت . تازه بدوران رسیده . ندیده . (یادداشت مؤلف ) .
اندی . [ اُ ] (ص نسبی ) منسوب به اندة (شهری در اندلس ). یوسف بن عبداﷲ قضاعی اندی منسوب بدین شهر است . (از معجم البلدان ). و رجوع به معجم البلدان شود.
هرچند که بودیم زهجران تو غمگین
اندی که فلک داند قدر و خطر تو.
اندی که در نماندت این کسوت از بها.
تا همچو خود همی بشمارد مگر مرا
با اینهمه بدردسری شاکرم از او
اندی که بیشتر نرساند ضرر مرا.
اندی که امیر ما بازآمد پیروز
مرگ از پس دیدنش روا باشد و شاید
پنداشت همی حاسد کو باز نیاید
بازآمد تا هر شفکی ژاژ نخاید.
اندی که بر مهتر خود خوار نیم خوار.
اندی که نیست عقل هوای ترا اسیر.
اندی که سرخ باشد روی خدایگان .
اندی که تویی بجایگاه پدرت.
اندی که بازگشت بعدل شهنشه است.
اندی که غمت هست اگر هیچ غمی نیست.
اندی که ز هجران تو شادیم دگر بار.
هم راضیم اندی که تو زیبای جهانی.
هرچند که بودیم زهجران تو غمگین
اندی که فلک داند قدر و خطر تو.
قطران .
گر حله ٔ حیات مطرز نگرددت
اندی که در نماندت این کسوت از بها.
خاقانی .
تا چند روزگار دهد دردسر مرا
تا همچو خود همی بشمارد مگر مرا
با اینهمه بدردسری شاکرم از او
اندی که بیشتر نرساند ضرر مرا.
سیدحسن اشرف .
|| شکر.صدشکر. الحمداﷲ که . المنة للّه . منت خدایرا. سپاس . شکر خدای را. (از یادداشتهای مؤلف ) :
اندی که امیر ما بازآمد پیروز
مرگ از پس دیدنش روا باشد و شاید
پنداشت همی حاسد کو باز نیاید
بازآمد تا هر شفکی ژاژ نخاید.
رودکی .
گر خوار شدم پیش بت خویش روا باد
اندی که بر مهتر خود خوار نیم خوار.
عماره .
دایم بود هوای تن تو اسیر عقل
اندی که نیست عقل هوای ترا اسیر.
منوچهری .
گر گلستان ز باد خزان زرد شد رواست
اندی که سرخ باشد روی خدایگان .
عنصری .
گر بی پدرت بماند گاه پدرت
اندی که تویی بجایگاه پدرت .
معزی .
او گر زکرده بازنگردد مگرد گو
اندی که بازگشت بعدل شهنشه است .
سیدحسن غزنوی .
ما را همه شادی ز غم تست و فزون باد
اندی که غمت هست اگر هیچ غمی نیست .
سیدحسن غزنوی .
هرچند که بودیم ز هجران تو غمگین
اندی که ز هجران تو شادیم دگر بار.
رشید وطواط.
با آنکه من از عشق تو رسوای جهانم
هم راضیم اندی که تو زیبای جهانی .
اثیرالدین (از فرهنگ جهانگیری ).
ز غم جاودان باد در خواب دشمن
تو از بخت بیدار اندی که شادی .
انوری .
|| بمعنی «آن لحظه » است که ایام گذشته باشد. (برهان قاطع) (از هفت قلزم ) (آنندراج ). آن لحظه . (ناظم الاطباء). آنگاه . || از این زمان . از این لحظه . || آن قدر. (فرهنگ فارسی معین ). || چیزی . (یادداشت مؤلف ) :
با خلق داوری چکنم بهر نظم و نثر
اندی که من نخواسته ، داده است داورم .
سیدحسن غزنوی .
و رجوع به اندیک شود.
فرهنگ عمید
۲. شگفت، تعجب.
۳. شکر، الحمدلله.
دانشنامه عمومی
اندی مایرز، ازیکن فوتبال اهل انگلستان است.
اندی مک داول، بازیگر سینما و تلویزیون آمریکایی است.
اندی مور، ک دی جی و تولید کننده موسیقی در سبک ترنس و پراگرسیو است.
اندی وارهول، هنرمند، نویسنده، و فیلم ساز پیشرو آمریکایی از بنیان گذاران هنر پاپ دههٔ ۱۹۵۰ در ایالات متحده بود.
اندی ویتفیلد، بازیگر و مدل اهل ولز بود.
اندی ویلیامز، خواننده موسیقی پاپ اهل آمریکا بود.
گویش مازنی
این مقدار در بیان کثرت
چوبی حلقوی که طنابی نوار مانند جهت مهار گاو به آن بسته شود ...
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
بفرمود گستهم و بالوی را
همان اندیان جهانجوی را
فردوسی