کلمه جو
صفحه اصلی

لاف زنی

فارسی به انگلیسی

exaggeration, rodomontade, boast, boastfulness

boast, boastfulness, exaggeration, rodomontade


exaggeration, rodomontade


مترادف و متضاد

gasconade (اسم)
چاخان، رجز خوانی، خود ستایی، خود فروشی، لافزنی، یاوه سرا

jactitation (اسم)
لاف، لافزنی، دعوی دروغ، ادعای پوچ

fanfaronade (اسم)
خود ستایی، خود فروشی، لافزنی

rodomontade (اسم)
گزاف گویی، خود ستایی، خود فروشی، لافزنی

flubdub (اسم)
سفسطه، لافزنی، فریب و اغوا

jactation (اسم)
لاف، خود ستایی، لافزنی، دعوی دروغ، ادعای پوچ

فرهنگ فارسی

۱- خودستایی تکبر . ۲- دعوی باطل کردن .

لغت نامه دهخدا

لاف زنی. [ زَ ] ( حامص مرکب ) خودستائی. تصلف. تعنفص. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

خودپیرایی

رجز .


کلمات دیگر: