کلمه جو
صفحه اصلی

فمینیسم


برابر پارسی : زن گرایی

فرهنگ فارسی

رویکردی که بر ارزش زن و نقش زنان در زندگی اجتماعی تأکید می‌ورزد و آینده‌ای را در نظر دارد که در آن موانع مشارکت کامل زنان در جامعه برچیده خواهد شد


فرهنگ معین

(فِ ) [ فر. ] (اِ. ) نهضت طرفداری از حقوق زن .

فرهنگ عمید

نهضت حمایت از حقوق سیاسی و اجتماعی زنان.

دانشنامه عمومی

فمینیسم (به انگلیسی: Feminism) گستره ای از جنبش های سیاسی، ایدئولوژی ها و جنبش های اجتماعی است که هدفی مشترک را دنبال می کنند: تعریف، برقراری و دستیابی به سطحی از حقوق زنان که در زمینه های سیاسی، اقتصادی، شخصی و اجتماعی، با مردان برابر باشد. این هدف شامل تلاش برای برقراری فرصت های برابر برای زنان در اشتغال و برابری حقوق مادی به ازای کار برابر با مردان می شود.
سازمان ملی زنان(NOW)
فراکسیون سیاسی ملی زنان(NWPC)
اتحادیه جنبش عدالت طلب زنان (WEAL)
فعالینِ حقوقِ زنان (فمنیست ها) باور دارند که جنسیت در زندگی انسان ها نباید عاملی تعیین کننده برای جایگاه اجتماعی، سیاسی و اقتصادیِ آنها باشد، زیرا باور دارند زن و مرد باید از حقوق برابری در زمینه های مختلف برخوردار باشند و به برابری جنسیتی معتقدند. اعتقاد به برابری حقوق زن و مرد دارند. فمینیسم بیش ترین تمرکزِ خود را معطوف به تهدیدِ نابرابری های جنسیتی و پیش بردِ حقوق، علایق و مسایل زنان کرده است. فمینیسم عمدتاً از قرن ۲۰ میلادی «انتشار اولین اساس نامه حقوق بشر» پدید آمد. زمانی که مردم به طور گسترده ای این امر را پذیرفتند که زنان در جوامع مرد محور، سرکوب می شوند. بخشی از حقوقِ زنان دربرگیرندهٔ این موارد می شود:
تمامیتِ بدنی و خودمختاری، حقِ رأی، حقِ کار، حقِ دستمزدِ برابر به خاطرِ کارِ برابر، حقِ مالکیت، حقِ تحصیل، حقِ شرکت در ارتش، حقِ مشارکت در قراردادهای قانونی و در نهایت؛ حقِ سرپرستیِ فرزندان، حقِ ازدواجِ آزادانه و آزادیِ مذهبی، و آزادی در برابر تمام تصمیمات، حق انجام کارها بدون اجازه همسر یا پدر.
در طی یک قرن و نیم، جنبش رو به رشد زنان هدف خود را تغییر ساختارهای اقتصادی-اجتماعی و سیاسی مبتنی بر تبعیض جنسیتی علیه زنان قرار داده است.

فمینیسم (روابط بین الملل). فمینیسم اصطلاحی گسترده است که به آثار برخی از پژوهشگران که در پی وارد کردن مسائل و دغدغه های جنسیتی در مطالعات آکادمیک روابط بین الملل می باشند، گفته می شود.
فمنیسم

دانشنامه آزاد فارسی

فِمینیسم (feminism)
رهیافتی نسبت به زندگی اجتماعی، فلسفه و اخلاق که می خواهد عقاید متعصبانه دربارۀ زیردست شمردن زنان یا خوارشمردن تجربه و کاردانی ویژۀ آنان را اصلاح کند. اخلاق فمینیستی معاصر به گرایش های مربوط به جنسیتِ نهادهای اجتماعی، ساز و کارهای قانونی و سیاسی و فرهنگ عمومی حساس است. یک مدعای مناقشه برانگیز این است که زنان از دیدگاهی متفاوت با مردان وارد اندیشه ورزی می شوند. مناقشه آمیز بودن این دیدگاه در این است که آیا این، تفاوتی واقعی است و اگر چنین است آیا از تفاوت های ذاتی در روان شناسی مردانه و زنانه برمی خیزد یا ارزش های متفاوت بازتاب روش هایی هستند که در آن به مردان و زنان آموخته اند که آرزوها و آرمان های متفاوتی را بپرورند. درحالی که اخلاق فمینیستی اغلب به مسائل خاصی گرایش دارد که زنان با آن ها روبرویند، اندیشه های بنیادین این جنبش، برخلاف تلقی عام لزوماً با مسائل عملی خاص یا روابط خصومت آمیز با مردان و نظرات بدبینانه دربارۀ مسائل جنسی، گره نخورده است. شناخت شناسی فمینیستی این پرسش را مطرح می کند که آیا روش های گوناگون شناخت، مثلاً: توسل به معیارهای مختلف توجیه، و تأکیدهای گوناگون بر منطق و تخیل، ویژگی کوشش های متفاوت مردان و زنان برای فهم جهان نیستند. یکی از موارد ویژه که شناخت شناسیِ فمینیستی به آن حمله می کند، تلقی کانتی از عقلانیت است که ترفندی برای ادعای برتری، کنترل و امتناع از پذیرش دورنماهای تفاوت بخش و روابط گوناگون با زندگی و طبیعت است. با وجود طرح ادعاهایی نظیر تلقیِ منطقی بودن به عنوان صفتی مردانه، هنوز روشن نیست که تفاوت میان ظرفیت های افراد و تربیت آن ها به اندازۀ جنسیت در تبیین شناخت شان مؤثر نباشد. همچنین در این جنبش، طیفی از علایقِ کاملاً نظری تا علایق نسبتاً عملی، به چشم می خورد. در حوزۀ اخیر گرایش های جانب دارانۀ نهادینه ای که بر سر راه فرصت های برابر در دسترسی به علم و تحصیلات دانشگاهی قرار دارند یا ایدئولوژی هایی که مانع می شوند سهم زنان به عنوان پیشرو در بسیاری رشته ها تصدیق شود به طور ویژه مورد توجه و بررسی قرار می گیرد. با این حال از نظر فمینیست های رادیکال تر، این گونه دغدغه ها صرفاً نمایانگر علاقۀ زنان به کسب همان قدرت و حقوق مردان در برابر دیگران است و از مواجهه با مسئلۀ حقیقی، یعنی چگونگی زندگی بدون چنین قدرت ها و حقوق متفاوتی، ناتوان اند. شایان ذکر است که در سال های اخیر از سوی بعضی زنان برجسته در کشورهای غربی نهضت ضدفمینیستی آغاز شده و «بازگشت به خانه» را شعار خود قرار داده اند. مخالفان فمینیسم معتقدند که هرچند زنان و مردان در جوهر انسانیت و صفات اصلی آن با همدیگر یکسان اند، در صفات فرعی میان آن ها تفاوت هایی وجود دارد که موجب متمایزشدن آن ها می شود. با وجود این، زن و مرد دارای حقوق مساوی اند هرچند حقوق آن ها مشابه نیست. این افراد، عدم تشابه موجود را به همان تفاوت های ذاتی موجود در صفات فرعی و جنبی مربوط می دانند.

فرهنگستان زبان و ادب

{feminism} [مطالعات زنان] رویکردی که بر ارزش زن و نقش زنان در زندگی اجتماعی تأکید می ورزد و آینده ای را در نظر دارد که در آن موانع مشارکت کامل زنان در جامعه برچیده خواهد شد

نقل قول ها

فمینیسم مجموعهٔ گسترده ای از نظریات اجتماعی، جنبش های سیاسی، و بینش های فلسفی است که عمدتاً به وسیلهٔ زنان برانگیخته شده یا از زنان الهام گرفته شده، مخصوصاً در زمینهٔ شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن ها.
• «جنگ جهانی دوم برای گسترش فمینیسم در ایتالیا اهمیت داشت زیرا نشانگر لحظه گسست رابطه زنان از دولت و خانواده بود، زیرا باعث شد زنان بفهمند که نیاز به مستقل شدن دارند و نمی توانند مسئله بقای خویش را به دست مردان و خانواده مردسالار بسپارند و فهمیدند که نباید پشت سرهم برای دولتی بچه بیاورند که بعداً آنها را به مسلخ می برد.». -> سیلویا فدریچی
• «مثل روز روشن است که فمینیسم سقوط کرد چراکه به چیزی بیش ازحد جزم اندیشانه بدل شد، درست مثل بسیاری از آرمان های رهایی بخش.» -> الیزابت رودینسکو

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فِمینیسم، (Feminism)، واژه ‏ای فرانسوی و از ریشه‏ لاتینی (Femind) است و با اندکی تغییر، در زبان‏های دیگر مثل انگلیسی و آلمانی هم به یک معنا به کار می‏رود. Feminine (فِمینین) به معنای زن یا جنس مونث است.
فمینیسمِ مصطلح، ممکن است در دو معنا به کار رود.

← معنی عمومی و شناخته شده فمینسم
فمینیسم به عنوان دفاع از حقوق زنان و برابری این حقوق با مردان، پیشینه‏ ای بیش از چند صده دارد، ولی می‏توان گفت که این واژه در اواسط قرن نوزدهم میلادی به این معنا به کار رفت. به منظور تحقق اندیشه فمینیستی، به تدریج جنبش‏های گوناگونی شکل گرفته و برای رسیدن به خواسته‏ های خویش، راه‏ های متفاوتی را در پیش گرفتند. از نظر تاریخی تکامل جریان فمینیستی را می‏توان به دو مقطع و مرحله تقسیم نمود.
مرحله‏ اوّل – از اوایل قرن ۱۹ تا ۱۹۲۰ (بعد از جنگ جهانی اوّل)، و مرحله‏ دوم – از دهه‏ ۶۰ به بعد است. البته فمینیسم در تعریف اوّلیه‏ خود، نهضت حق‏طلبی زنان بود که از آمریکا شروع شد؛ یعنی زنان در برابر تبعیض‏هایی که ریشه در “جنسیت” داشت و در آن زمان مطرح بود، حرکتی را با انگیزه و هدف حق‏طلبی شروع نمودند که تنها بر مبنای دیدگاه ‏ها و نگرش‏های خاص اجتماعی و بعضاً دینی خود قدم در این مسیر نهاده بودند.
این نهضت، نقطه ضعف هایی هم در برداشت، ولی در سال‏های ۱۹۷۰ – ۱۹۸۰ گرایش‏های متعددی از فمینیست‏ها، از گروه‏ های بسیار افراطی گرفته تا طیف‏های محافظه کار، و حتی دینی مذهبی ظهور نمودند.
در نتیجه، گرایش و نظرات متعددی در ایده‏ فمینیستی وجود دارد، ولی همه‏ آنها در این که حقوق زنان نادیده گرفته شده و می‏بایست با انتخاب راه کارهای مناسب، این تضییع حقوق و تبعیض از میان برود، مشترک‏ اند. البته محورهایی هم وجود دارد که موجب اختلاف و تعدد آنان گشته است.

معرفت شناسی فمینیستی
معرفت شناسی شاخه ای از فلسفه می باشد که از معرفت بحث می کند. امروزه معرفت شناسی بیش از آن که یک دانش باشد یک ابزار سیاسی است. لذا جنبش های سیاسی متفاوت تلاش می کنند که بر اساس این ابزار، موفقیت هایی را به دست بیاورند. بر این اساس، اگر فمینیسم را هم به عنوان یک جنبش اجتماعی زنان در نظر بگیریم، نباید آن را از این نکته مستثنا کنیم؛ زیرا این روش تلاش کرده است به کمک این ابزار، مقبولیتی در میان اندیشمندان کسب کند.
جنبش های فمینیستی در اعتراض به مسائلی؛ از قبیل تقسیم کار و موقعیت زنان در جامعه غرب شکل گرفت و تدریجاً به صورت یک نظام فکری درآمد. فمینیسم برای این که در میان فلسفه جدید راهی باز نموده و به یک مکتب فکری تبدیل شود، تلاش کرد تا یک نوع معرفت شناسی خاص را طراحی کند.
می دانیم که در بین گرایش های مختلفِ معرفت شناسانه دو گرایش عمده وجود دارد: گرایش درون گرایانه و گرایش برون گرایانه. معرفت شناسی فمینیستی شاخه ای از گرایشات برون گرایانه معرفت شناختی است که مدعی نقش عوامل بیرونی در فرآیند توجیه باور هستند.
این شاخه که گرایشی از معرفت شناسی اجتماعی است، برخلاف معرفت شناسی سنتی، منکر مطلق بودن حصول معرفت بوده؛ بدین معنا که وجود برخی مقدمات معین، لزوماً سبب شکل گیری یک باور معین و یکسان در همه افراد نمی شود و هر فرد به تناسب محیط اجتماعی خود، از آن مقدمات یکسان به باوری متفاوت می رسد و عوامل اجتماعی؛ چون منزلت، شرایط اجتماعی و شناختی، امتیازات اجتماعی فرد و ساختار اجتماع قدرت را از شرایط مهم حصول معرفت می دانند. در این صورت آنان به جای پرسش از ماهیت معرفت، از ماهیت اجتماعی شخصی که معرفت برای او حاصل می شود، صحبت می نمایند. این نوع معرفت شناسی که با معرفت شناسی انگلیسی ـ آمریکایی تقابل دارد، مدعی است که با نگاهی به گذشته درمی یابیم که سیر اندیشه، فلسفه و معرفت، همواره مرد مدار بوده و بنابر خواست و علایق آنان شکل گرفته است؛ از این رو، معرفت شناسی براساس تجربه های جنسیت، رنگ و تحصیلات پدید آمده است، پس از عینیت و قطعیت در معرفت باید دست کشید.
یکی از بحث هایی که فمنیست ها دارند این است اگر قرار بود زنان، تاریخ فلسفه را می نوشتند، فلسفه عالم متفاوت بود؛ زیرا زنان از لحاظ موقعیت اجتماعی، متفاوت هستند و می توانند معرفت دیگری داشته باشند، بنابراین معرفت مردان با معرفت زنان کاملاً متفاوت است. مجموعۀ دیدگاه های فمینیست ها در باب معرفت، «معرفت شناسی فمینیستی» Feminist epistemology نام گرفته است.
فمینیست ها معرفت شناسی خود را در دو رکن خلاصه کرده اند؛ یکی انتفاد از اصالت فرد (individualism) و دیگری نقش و جایگاه (standpoint) معرفت. تمام تلاش فمینیست ها معطوف به این است که اولاً: معرفت زنانه با معرفت مردانه متفاوت است، ثانیاً: معرفت زنانه امتیاز و ویژگی خاصی به معرفت مردانه دارد.فمینیسم و دانش های فمینیستی، مترجمان: عباس یزدانی، بهروز جندقی، نقد وشرح: علیرضا قائمی نیا، محمود فتحعلی و…،دفتر مطالعات و تحقیقات زنان(۱۳۸۲)،ص۳۹ـ۵۳و۱۳۸ـ۱۵۹

در نقد این دیدگاه می توان گفت: اگرچه نقش و تأثیر عوامل اجتماعی بر باور افراد، قابل انکار نیست، اما پذیرش ادعای فمنیست ها بدین معنا است که هیچ تعریف مطلقی از معرفت وجود نداشته و معرفت، امری عینی نبوده، بلکه امری نسبی و صرفاً تابع ذهنیت افراد است. اشکال وارده بر این ادعا، آن است که آیا خود این ادعا که به نوعی معرفت و باور این افراد است، نیز مشمول نسبیت و ذهنیت می شود یا نه؟ اگر پاسخ منفی است، پس ادعای نسبیت و ذهنیت معرفت، خود به خود نقض می شود، اما اگر پاسخ مثبت است، پس چگونه خود با این جزمیت در مورد نقش عوامل اجتماعی و جنسیت در روند معرفتی در طول تاریخ، سخن می گویید؟ و چگونه از این امر ذهنی و فردی خود، نتیجه کلی، عینی و تاریخی می گیرید؟؛ زیرا امری که عینی نباشد، مشمول نتیجه گیری کلی نیز نخواهد بود!. اگر چه نقش عوامل اجتماعی و حتی رنگ و جنسیت در حصول معرفت، مهم و مؤثر است، اما این بدان معنا نیست که شخص در برابر این عوامل کاملاً فاقد اراده و آزادی است؛ زیرا در این صورت نقش فرد به عنوان فاعل شناساگر در حصول معرفت، نادیده انگاشته شده و معرفت، امری جبری خواهد بود. به نظر می رسد که در این گرایش، نقش نفس و روح انسانی در حصول معرفت به حساب نیامده و فاعل شناساگر، امری طبیعی و مادی محسوب گشته است.

گرایش های فمینیستی
...

پیشنهاد کاربران

گرایشی عمده در جنبش زنان که خواهان از میان بردن هر گونه تبعیض و نابرابری بر علیه زنان، به دلیل زن بودن آنها، می باشد. زن گرایی

برابری حقوق زن و مرد

فمینیسم به معنی زن سالای و ضد مرد بودن هست
اما نگران نباشید مگتاو هست که بزنه تو سرشون
زنده باد شرافت و مردانگی

زن سالاری، برابری مرد و زن.

فمینیسم به معنی مردستیزی، زن گرایی، زن سالاری و . . . نیست
بلکه به طور ساده یعنی خواهانِ برابر بودن حقوق زن و مرد
زن> مرد ���
زن= مرد✓✓✓

کاربر گلنار، براتون متاسفم با این طرز فکر خرابی که دارید ، اگر زن هستید که خیلی بدتر ، #زنان علیه زنان
شما هنوز معنای برابری رو نمیدونی پس بهتره زیپ دهنتو ببندی ، سربازی رو داری میگی ! چرا درباره معاینه بکارت خانم ها که نوعی آزار جنسی هست هیچی نگفتی، چرا درباره حق کار ، حق خروج از کشور ، حق حضانت فرزند و . . هیچی نمیگیییی؟! معلومه عقلت اصلا نمی کشه واسه اینا ، زن ها الان حتی حق بدن خودشون رو ندارند، استفاده از دارو های ضد بارداری غیرقانونی اعلام شده ، نمیتونن خودشون برای بدن خودشون تصمیم بگیرن که میخوان بچه دار بشن یا نه و حتی برای یه عمل کوچیک اجازه شوهر یا پدر نیازه، مثل اینکه اصلا تو جامعه نیستی ها ، فکر میکنی خانم ها میخورن و میخوابن ! بسیاری از خانواده ها الان سرپرستشون زن هست ، توی جای گرم و نرم نشستی بعد میگی باربر زن نیست😂بیا برو بابا . درباره مهریه هم اگه بخوام برات توضیح بدم اوت عقل کوچیکت نمی کشه

فمینیسم ( به انگلیسی:Feminism ) به نوعی از جنبش سیاسی و اجتماعی و یا یک نوع ایدئولوژی است که ازحقوق زنان در زمینه های سیاسی، اقتصادی، شخصی و اجتماعی و غیرو دفاع می کند و در سدد برابری حقوق زنان با مردان در کلیه فرصت ها و اشتغال و دیگر امور می باشد.


فمینیسم ( Feminism ) : [اصطلاح جامعه شناسی] فمینیسم که از واژه فرانسوی ( ( Femme ) ) به معنی زن گرفته شده و معنی لغوی آن طرفداری از زن است . نام نهضتی است که از اواخر قرن 19 برای تساوی حقوق سیاسی و اجتماعی زنان با مردان در اروپا آغاز شد و به تدریج در سراسر جهان گسترش یافت. زنان در آغاز فقط برای کسب حقوق اجتماعی برابر با مردان به خصوص در مورد شرایط کار و دستمزد مبارزه می کردند. ولی در جریان مبارزه با مردان به کسب حقوق اجتماعی برابر نیز موفق نخواهند شد. معروفترین رهبر نهضت آزادی زنان در اروپا زنی به نام ( ( املین پانکهورست ) ) بود.
عقیده کسانی که معتقدند در اجتماع به زنان باید حقوق بیشتری اعطا گردد زن نوازی – زن سرشتی می باشد.
منبع https://rasekhoon. net


فمینیست نه تنها به معنی مرد ستیزی نیست
بلکه به معنای برابری همه ی انسان ها فارغ از جنسیت اون هاست


هدف اصلی این گروه مبارزه با مرداست و تمام، در نظرشون مرد ها هیچ حقی ندارن و هرکاری میکنن وظیفه شونه مثه سربازی، حق مهریه، خرجی خونه و . . . ولی زنا چون جنس لطیف هستن باید آزادی و حقوق بیشتری داشته باشن. هر وقت فمینیسم ها در راستای حقوق مردا کاری کردن اسمشو بزارید برابری حقوق زن و مرد وگرنه این چیزی جز مرد ستیزی نیست.


متاسفانه مردای زیادی هم از این قضیه حمایت میکنن که دلیلشو خوب میدونید به خاطر رسیدن به چی! و ما اسم این افراد رو دیگه مرد نمیذاریم! خلاصه از این که میگن الان قرن بیست و یکمه و شما ها با این فکرا جهان سومی هستین و فکراتون قدیمیه و اینا دست از مبارزه با این گروه بر ندارین این قضیه همه جای دنیا رو فرا گرفته ربطی هم به عقاید دینی و مذهبی نداره اگه واقعا میخواین مردانگی توی این دنیا از بین نره از همه جهات به این قضیه نگاه کنید و گول حرفای قشنگشون رو نخورید.

الان کامنت قبلی رو نگاه کنید آخه کدوم فمینیست رو دیدین که در موردن سربازی رفتن زن اقدامی بکنه! یا اینکه زنا قوی ان و میتونن کارای سنگین انجام بدن اینا همش حرفه. زن ها دوست دارن برای دفاع از کشورشون برن جنگ؟ قضاوت با شما

آبادیس این کامنت رو ثبت کن، این کامنت نظر خیلی هاست و هیچ توهینی هم نشده، بزارین همه نظرشونو بگن. از اینکه فمینست ها فشاری شن و این کامنت رو دیس لایک و گزارش کنن نترسین. والا

آن کسی که نوشته برابری زن و مرد، بگذار روشنت کنم که میان هیچ دو مردی هم برابری وجود ندارد که میخواهی میان جنسیت برابری بسازی. اگر دلت برای برابری می سوزد، دو سال برو سربازی تا چونت پاره شه، بعدش به اندازه مرد بیگناه که بخاطر مهریه رفته زندان، برو زندان تا گوشه ای از برابریت را ثابت کرده باشی. تازه چرا باید کارهای ساده به زنها سپرده شود، برو کارهای ساختمانی و باربری هم انجام بده تا برابری را به طور عینی درک کنی.
چرا رفتگر زن وجود ندارد؟
چرا باربر زن وجود ندارد؟
اگر این کارها را انجام دادی، بعدش من حاضرم هر ماه پریود شوم تا برابری را به جا آورده باشم.
ضعیفه ها، با سرشت و نهاد روزگار هم مشکل دارند.


کلمات دیگر: