برابر پارسی : چشمگیر، ارزشمند، در خور نگرش، دیدنی
قابل توجه
برابر پارسی : چشمگیر، ارزشمند، در خور نگرش، دیدنی
فارسی به انگلیسی
considerable, observable, remarkable, signal
فارسی به عربی
بارز , رائع , ضرب , کبیر
مترادف و متضاد
ژرف، مهم، عمده، قابل توجه، معنی دار، حاکی از
زننده، خیلی خوب، موثر، برجسته، گیرنده، قابل توجه
مورد توجه، با ارزش، قابل توجه، قابل دقت
محکم، با وقار، مهم، ذاتی، اساسی، جسمی، قابل توجه
مهم، عمده، قابل توجه، شایان، پر مایه
خیلی خوب، عالی، قابل توجه، جالب توجه
قابل توجه، جالب توجه، چیز برجسته
ظاهر، برجسته، قابل توجه، قابل ملاحضه
فرهنگ فارسی ساره
در خور نگرش، چشمگیر
پیشنهاد کاربران
دیدنی
درخور نگرش
dramatic
شایان توجه
جالب توجه
آش دهان سوز
Notable
Noticable
Remarkable
Significant
Considerable
Noticable
Remarkable
Significant
Considerable
کلمات دیگر: