نکول کردن
فارسی به انگلیسی
to dishonour (a bill), to abstain
default
مترادف و متضاد
نکول کردن
فرهنگ فارسی
امتناع کردن . اعراض نمودن . خود داری کردن . سرباز زدن .
لغت نامه دهخدا
نکول کردن. [ ن ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) امتناع کردن. اعراض نمودن. ( ناظم الاطباء ). خودداری کردن. سر باززدن. قبول نکردن : و لشکر مغول از طلب او نکول کردند. ( جهانگشای جوینی ).
- نکول کردن برات یا حواله ؛ از پرداخت وجه آن سر باززدن. قبول نکردن آن. قبولی ننوشتن بر آن. نپرداختن آن را.
- نکول کردن برات یا حواله ؛ از پرداخت وجه آن سر باززدن. قبول نکردن آن. قبولی ننوشتن بر آن. نپرداختن آن را.
واژه نامه بختیاریکا
( نُکول کردِن * ) انکار کردن؛ زیر چیزی زدن
پیشنهاد کاربران
move the goalposts
کلمات دیگر: