برابر پارسی : ناگاه، زودگویی، خودآی
بداهه
برابر پارسی : ناگاه، زودگویی، خودآی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
نا اندیشیده بالبداهه .
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
بداهه. [ ب َ هََ / هَِ ] ( از ع ، مص ) بداهة. بداهت. رجوع به این کلمه ها شود.
بداهه . [ ب َ هََ / هَِ ] (از ع ، مص ) بداهة. بداهت . رجوع به این کلمه ها شود.
بداهة. [ ب َ هََ ] (ع مص ) ناگاه و نااندیشیده آمدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بدهه بداهة؛ ناگاه و نااندیشیده آمد او را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بَدْه . بَدیهَة. (از منتهی الارب ). || استقبال کردن کسی را با کاری : بدهه ُ بامر؛ استقبال کرد او را به آن کار. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).بَدْه . َبدیهَه . (از منتهی الارب ). || بی اندیشه سخن گفتن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بی اندیشه آمدن سخن . (غیاث اللغات ). یقال اجاب علی البداهة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
بداهة. [ ب ُ هََ ] (ع اِ) بَداهَة. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رجوع به همه ٔ معانی ماده ٔ قبل شود. || اول رفتار اسب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اول رفتن اسب . (مهذب الاسماء).
بداهة. [ب َ هََ ] (ع اِ) آغاز هر چیز. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). بده . (ازمنتهی الارب ). || ناگاه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مفاجاة. (مهذب الاسماء) (ازاقرب الموارد). بدیهه . (از اقرب الموارد). بده . (ازمنتهی الارب ). || ناگاه آینده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بده . (از منتهی الارب ). ج ، بَدائِه . (ناظم الاطباء) (از معجم متن اللغة).
دانشنامه عمومی
اجرای موسیقی ایرانی به ویژه در تک نوازی و آواز معمولاً همراه با بداهه نوازی و بداهه خوانی است. اگر نوازنده یا خواننده از اجرای ردیف و نغمه های معروف جدا شود و در مایه ای که مناسب سیر آهنگ است قطعه ای بنوازد یا بخواند، بداهه نوازی یا بداهه خوانی کرده است. به ویژه از آنجا که موسیقی سنتی ایران به صورت خواندن از روی نت (موسیقی) اجرا نمی شود، معمولاً مستلزم بداهه نوازی است.بداهه نوازی از نوع خاص تربیت موزیسین های ایرانی که مبنی بر حفظ قطعات و نه اجرای یکبارهٔ آن ها از روی نت است ناشی می شود. بداهه نواز، باید به تعداد کافی نغمه، جمله و ریتم در ذهن داشته باشد تا بتواند با استفاده از این جملات و به کمک خلاقیت و ذوق شخصی خویش به تصنیف هم زمان با اجرا بپردازد. بداهه نوازی یکی از نقاط قوت موزیسین های ایرانی محسوب می شود و در آثار برخی از موسیقیدان های ایرانی فراوان دیده می شود.
لازم است ذکر شود که در هنر بداهه نوازی محیط و حال و هوای نوازنده نقش بسزایی دارد. درهنگام بداهه نوازی فرد نوازنده باید در آرامش باشد؛ و برای بداهه نوازی باید محیط پیرامون بداهه نواز آرام و بدور از هیاهو و اضطراب باشد.
لئونارد برنشتین آهنگساز آمریکایی، موسیقی کلاسیک را «موسیقی دقیق» تعریف می کند چون در این موسیقی نوازنده باید دقیقاً همان نت هایی را که آهنگساز نوشته اجرا کند. پس به نظر می رسد که بداهه نوازی در موسیقی کلاسیک جایی ندارد؛ ولی در گذشته چنین نبود و گاه نوازنده ها می توانستند درمیان اجرای یک قطعه، هنری هم از خود بنمایند. موتزارت و بتهوون از این نظر مشهور بودند که می توانند پشت پیانو بنشینند و قطعه ای را بدون تنظیم قبلی درجا تصنیف کنند و بنوازند. بخش کادانس در کنسرتوها هم در واقع برای فراهم کردن امکان بداهه نوازی نوازنده هاست، اگرچه بیشتر ترجیح می دهند کادانس های مشهور را بنوازند.
دانشنامه آزاد فارسی
از اصطلاحات موسیقی ایران به معنای خواندن یا نواختن بدون تمهید قبلی. اجرای موسیقی بدون طرّاحی یا تدوین اولیۀ آن را بداهه می گویند. در موسیقی شرق بداهه نوازی یا بداهه خوانی از مهارت بالای موسیقی دان نوازنده یا خواننده است و در موسیقی ایران رسیدن به این درجۀ از هنر، ارزش و اهمیت خاصی دارد. بداهه خوان یا بداهه نواز باید به مفاهیم موسیقی و نیز ابزار اجرایی آن از لحاظ تکنیکی کاملاً مسلّط و خوش ذوق باشد. در این صورت می تواند در زمان مناسب دانسته های خود را به شیوه ای بدیع ترکیب کند. برای بداهه نوازی یا بداهه خوانی نیز تمریناتی لازم است و شاگرد در مراحل آموزش باید بیاموزد که چگونه ملودی یا تم را می توان گسترش داد یا به موقع از قسمت های گوناگون ساز استفاده کرد. رعایت زمان بندی جمله های موسیقی و رعایت مبتدا و خبر و ... نیز از نکاتی است که در مراحل آموزش باید فرا گرفته شود. دربارۀ آواز بداهه، خواننده گذشته از آشنایی به ادبیات و درک مفاهیم ادبی باید به تلفیق شعر و کلام با موسیقی آشنا باشد و بتواند حرکت و سیر ملودی را با مفهوم درست کلام منطبق کند. در غیر این صورت، اثر او ارزش هنری چندانی ندارد. گفتنی است، واژه بداهه به صورت های بدیهه یا بداهت نیز به کار رفته است.
پیشنهاد کاربران
واکنش زبانی ، بدنی ، درونی ما به پیرامون و آنچه که کنش هست