مترادف تنقلات : نقل و آجیل، شب چره
تنقلات
مترادف تنقلات : نقل و آجیل، شب چره
فارسی به انگلیسی
bite, confections, eats, refreshments
مترادف و متضاد
نقل و آجیل، شبچره
فرهنگ فارسی
( مصدر اسم ) جمع تنقل
تنقلها و آجیلها و شیرینی ها و هر چیزی که کم کم و گاه گاه خورند .
تنقلها و آجیلها و شیرینی ها و هر چیزی که کم کم و گاه گاه خورند .
لغت نامه دهخدا
تنقلات. [ ت َ ن َق ْ ق ُ ] ( ع اِ ) ج ِ تنقل. تنقلهاو آجیلها و شیرینی ها و هر چیزی که کم کم و گاه گاه خورند و گاگاها. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تنقل شود.
فرهنگ عمید
انواع آجیل، خشکبار، شیرینی، میوه، و امثال آن.
دانشنامه عمومی
تَنَقُّلات یا لَب چَره خوراکی سبک و اندک است که معمولاً به صورت میان وعده صرف می شود بدین معنا که به صورت یک وعده غذایی کامل مصرف نمی شود بلکه برای برطرف ساختن موقتی گرسنگی یا لذت جویی، میان وعده های اصلی غذایی خورده می شود.
«تنقلات»، شکل جمع کلمه تنقل، از ریشه اسم عربی «تنقل». کلمه مفرد به صورت مصدر عربی در معانی مختلفی به کار می رود، از جمله: از جای به جای شدن (تاج المصادر بیهقی)(زوزنی)، بسیار برگشتن (منتهی الارب)(انندراج)، بسیار نقل و تحویل گردیدن (ناظم الاطبا)، تحویل از مکانی به مکانی دیگر، و قیل اکثر الانتقال (از اقرب الموارد).
چیزی را نقل کردن (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی)، چیزی را نُقل شراب گردانیدن (منتهی الارب)(آننداج)(از اقرب الموارد)، خوردن چیزی را پس از آشامیدن شراب هر چیزی که بطور مزه گاه گاه خورند مانند آجیل و حلوا و جز آن و «گا گا» و «لب چرا» نیز گویند (ناظم الاطبا).
تنقل ها یا چاشنی و آجیلها و شیرینیها و هر چیزی که کم کم و گاه گاه خورند.
«تنقلات»، شکل جمع کلمه تنقل، از ریشه اسم عربی «تنقل». کلمه مفرد به صورت مصدر عربی در معانی مختلفی به کار می رود، از جمله: از جای به جای شدن (تاج المصادر بیهقی)(زوزنی)، بسیار برگشتن (منتهی الارب)(انندراج)، بسیار نقل و تحویل گردیدن (ناظم الاطبا)، تحویل از مکانی به مکانی دیگر، و قیل اکثر الانتقال (از اقرب الموارد).
چیزی را نقل کردن (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی)، چیزی را نُقل شراب گردانیدن (منتهی الارب)(آننداج)(از اقرب الموارد)، خوردن چیزی را پس از آشامیدن شراب هر چیزی که بطور مزه گاه گاه خورند مانند آجیل و حلوا و جز آن و «گا گا» و «لب چرا» نیز گویند (ناظم الاطبا).
تنقل ها یا چاشنی و آجیلها و شیرینیها و هر چیزی که کم کم و گاه گاه خورند.
wiki: تنقلات
واژه نامه بختیاریکا
تَسِها
پیشنهاد کاربران
آجیل
آجیل . نقل.
Refreshments
نقل به معنی شیرینی
تنقلات به معنی شیرینیجات
تنقلات به معنی شیرینیجات
Chips and etc
کلمات دیگر: