کلمه جو
صفحه اصلی

گرمسیری

فارسی به انگلیسی

tropical, semitropical, torrid, tropics

tropical


semitropical, torrid, tropical, tropics


فارسی به عربی

استوائی , مدار

مترادف و متضاد

tropologic (صفت)
مجاز، مجازی، گرمسیری، دارای تفسیر اخلاقی

tropic (صفت)
گرمسیر، گرمسیری

tropical (صفت)
گرمسیر، گرمسیری، مدار راس السرطان، مدارراس الجدی حاره

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به گرمسیر : اگر چه جای باشد گرمسیری نشاید کرد با سرما دلیری . ( نظامی )

لغت نامه دهخدا

گرمسیری. [ گ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به گرمسیر :
اگر چه جای باشد گرمسیری
نشاید کرد باسرما دلیری.
نظامی.
گرمسیری ز خشکساری بوم
کرده باد شمال را بسموم.
نظامی.

پیشنهاد کاربران

طایفه گرمسیری لر در اندیمشک و بخش الوار گرمسیر و لرستان


طایفه گرمسیری ایل چهارلنگ لر بختیاری در باغملک
. رامهرمز. ایذه.
مسجدسلیمان

Tropical

حاره


کلمات دیگر: