کلمه جو
صفحه اصلی

اجناس


مترادف اجناس : اقمشه، امتعه، کالا، اقسام، انواع، گونه ها

برابر پارسی : کالاها

فارسی به انگلیسی

goods, commodities

مترادف و متضاد

ware (اسم)
متاع، کالا، جنس، اجناس، کالای فروشی

اقمشه، امتعه، کالا


اقسام، انواع، گونه‌ها


۱. اقمشه، امتعه، کالا
۲. اقسام، انواع، گونهها


فرهنگ فارسی

جمع جنس
( اسم ) جمع : جنس . ۱ - قسم ها نوع ها گونه ها. ۲ - کاها متاع ها .

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ جنس . ۱ - قسم ها، نوع ، گونه ها. ۲ - کالاها، امتعه .

لغت نامه دهخدا

اجناس. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ جنس :
اینچنین آفریده گشت جهان
شغل ( ؟ ) از انواع و مردم از اجناس.
مسعودسعد.
|| و مصطلح دفتر اکبرشاهی آنکه سپاهیان را سوای نقد در وجه علوفه ایشان دهند.
- اجناس عالیه ؛ مقولات. مقولات عشر. قاطیغوریاس .
- جنس الاجناس ؛ جنس عالی. ( اصطلاح منطق ). رجوع به جنس شود.

اجناس. [ اَ ] ( اِخ ) نام پهلوانی تورانی از سپاهیان افراسیاب در شاهنامه :
چو اجناس با ویسه در میمنه
سرافراز هر یک گو یک تنه.
فردوسی.

اجناس . [ اَ ] (اِخ ) نام پهلوانی تورانی از سپاهیان افراسیاب در شاهنامه :
چو اجناس با ویسه در میمنه
سرافراز هر یک گو یک تنه .

فردوسی .



اجناس . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ جنس :
اینچنین آفریده گشت جهان
شغل (؟) از انواع و مردم از اجناس .

مسعودسعد.


|| و مصطلح دفتر اکبرشاهی آنکه سپاهیان را سوای نقد در وجه علوفه ٔ ایشان دهند.
- اجناس عالیه ؛ مقولات . مقولات عشر. قاطیغوریاس .
- جنس الاجناس ؛ جنس عالی . (اصطلاح منطق ). رجوع به جنس شود.

فرهنگ عمید

= جِنس

جِنس#NAME?


فرهنگ فارسی ساره

کالاها


پیشنهاد کاربران

وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ، فَطَرَ "أَجْناسَ" الْبَدائِعِ، ( از دعای عرفه امام حسین علیه السلام )
و او سخاوتمند وسعت بخش است، "انواع" مخلوقات را پدید آورد


مفرد کلمه ی جمع چیست


کلمات دیگر: