مترادف ابرام : اصرار، پافشاری، تأکید، مداومت، پیله، لجاجت، استوارسازی، ایستادگی، پایداری، مقاومت
متضاد ابرام : نقض
برابر پارسی : پافشاری، یکدندگی، سمجی، استوار کردن، پافشاری کردن
insisting, importunity, confirmation
importunity, insistence, persistence, urgency
استوارسازی، ایستادگی، پایداری، مقاومت
اصرار، پافشاری، تاکید، مداومت ≠ نقض
پیله، لجاجت
۱. اصرار، پافشاری، تاکید، مداومت
۲. پیله، لجاجت
۳. استوارسازی، ایستادگی، پایداری، مقاومت ≠ نقض
ابرام . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ بَرَم . کمزنان . آنان که از بخل قمار نکنند.
ابرام . [ اَ ] (اِخ ) (به معنی پدر عالی ) برحسب روایات یهود نام اوّلی حضرت ابراهیم بوده و سپس به ابراهام موسوم شد یعنی پدر جماعت بسیار.
مسعودسعد.
پافشاری، پافشاری کردن، استوار کردن