کلمه جو
صفحه اصلی

ابرام کردن

فارسی به انگلیسی

importune, to confirm, to insist (on)

to confirm, to insist (on)


importune


فارسی به عربی

حافز

مترادف و متضاد

urge (فعل)
انگیختن، اصرار کردن، ابرام کردن، تسریع شدن، با اصرار وادار کردن

importune (فعل)
عذاب دادن، عاجز کردن، مصرانه خواستن، اصرار کردن به، سماجت کردن، ابرام کردن


کلمات دیگر: