کلمه جو
صفحه اصلی

قرمساق


مترادف قرمساق : بی غیرت، جاکش، دیوث، قرمپف، قلتبان، نامرد

برابر پارسی : بدکاره، هرزه

فارسی به انگلیسی

ponce, pimp to his own wife, cuckold, fancy man, pimp

pimp to his own wife, cuckold


fancy man, pimp


مترادف و متضاد

بی‌غیرت، جاکش، دیوث، قرمپف، قلتبان، نامرد


فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که زن خود را بدیگران دهد دیوث قرمپوف .

فرهنگ معین

(قُ رُ ) [ تر. ] (ص . ) دیوث ، بی ناموس .

لغت نامه دهخدا

قرمساق. [ ق ُ رَ ] ( ترکی ، ص ) هرکه زن خود را به دیگران بدهد. ( آنندراج ). آنکه دلالی نامشروع زنان کند. جاکش. و در تداول امروز به ضم راء است.

فرهنگ عمید

کسی که دربارۀ زن خود تعصب نداشته باشد و زن خود را به دیگران بدهد، دیوث.

دانشنامه عمومی

در فرهنگ لغات عامه بمعنی زن بد است. به معنای بی ناموس،حرامزاده هم معنی می دهد.


پیشنهاد کاربران

بنظر من هم با توجه به اینکه در لغت نامه دهخدا به معنامعنای دیوث اومده اما معنی ترکیش درست تر باید باشه

گواد

طبق لغت نامه دهخدا معنی قرمساق میشه بی غیرت، زن بدکاره جور کن برای مردان، دیوث. . .
معانی دیگه ای که دوستان گفتن فقط و فقط حرف و حدیثه. . .

خانم بیار. [ ن ُ ] ( ص مرکب ) جاکش. آنکه قوادی کند. آنکه جنده بهر این و آن برد.

یک واژه ترکی به معنی قروم کلفت و ساغ مچ پا اولین بار شاه عباس به سفیر انگلیس گفت. چون جوراب سفید تا زانو میپوشیدند . البته شاه عباس با تعنه و منظور به تنبلی و تنپروری سفیر داشت

مردپیری که زن جوان اختیار کند ونتواند اورا از نظر میل جنسی احتیاج آنرا بر طرف نکند وزوجه آن به دیگری رجوع کند شوی آن هم آگاه باشد میگوید قرمساق

بدکاره

این یک واژه ی ترکی است. . قرم یعنی ساختگی ساق هم یعنی سلامتی پس قرمساق یعنی سلامتی ساختگی مثلا سرحال بودن با مواد مخدر یا الکل
مثال: ساق اولسان یعنی سلامت باشی
یا ' ایو قرماق یعنی خانه ساختن.
پس در کل کسی که همش نشئه الکل یا مواد مخدره بش میگن قرمساق

بمعنی ساق نمدی میگن روس ها ک شمال ایران گرفتند مردم اون مناطق بخاطر سرمای روس ساق پاهای خود را با نمد می پوشیدن وچون به کارهای پست کم ارزش مشغول بودن کم کم به ی فحش تبدیل شد در اصل بمعنی کسیکه ساق پاش با نمد می پوشاند.

کلمه قرمساق یعنی ساق و مچ پای کلفت و چاق داشتن. اصلا فحش و ناسزا نیست. حال انسان باشد یا سایر موجودات. معمولا به اسب و الاغی که مچ و پای کل و کلفتی دارندو کمتر بار میبرند وتنبلی میکنند گفته میشود. در گذشته بچه های چاق و هیکل مند که معمولا تنبل هم بودند و با اکراه کار میکردند پدر و مادر به آنها میگفتند: "قرمساق پاشو تکونی به خودت بده که اقلا کمی لاغر بشی".

بدکاره هرزه

یعنی کسی ک زنه خود را در اختیاره مردوم قرار بده

یعنی بی ناموس

آدم بیناموس

قرم به واژه ترکی یعنی جفت وجور کردن صاق هم یعنی دوشیدن

قرمساق= کسی که زنان مختلف رو برای مردان مختلف میفرستد .

یعنی آدم از زیر کار در رو . کسی ک نسبت بکارش تههدی نداشته باشه و بخاد کاری ک بهش سپردن رو از سر باز کنه
زیاد مقید و پای بند چیری نبودن

قرمساق یعنی زن بدکاره. هرزه. زنی که از عقب به دیگران بده

قورمساخ یعنی زنشو میده ما میکیمگنم

نامرد . بی معرفت

یعنی جفت وجور کردن زنان ساق کلفت برای مردان دیگر

این چرندیات چیه که میگیدکه گفته قرمساق یعنی کسی که زن خود رو به دیگران بدهد. عزیزان اون دیوثه که معنیش این میشه. دیوث با قرمساق فرق می کنه

قرمساق به سربازان قوی پا و قوی ساق بودن که در رسته پیاده جلو حرکت میکرده و هرچه جلو پا داشتن داغون میکردن در زمان ساسانیان. . الکی شلوغش نکنید ا

قرمساق در واقع ناسزا و حرف بدی نیست، قرم به معنی زنگوله و ساق هم که همان مچ پا و ساق پا هست که یک پا بند زنگوله دار بوده و در زمان قدیم زنانی که در زمین های کشاورزی کار میکردند با توجه به وجود مارهای زیاد از این پا بندها به پایشان می بستند که مار با شندیدن این صدا دور میشده و به زنان آسیبی نمیرسیده است ولی به مرور زمان معنی این کلمه عوض شده و امروزه به عنوان نا سزا به کار میرود

این یک غلط مصطلح است.
چون درزبان ومحاوره فارسی معنی بدی پیداکرده. امادر اول کسی که ساقش کلفت بوده رامی گفتند.

تا آنجا هم که بنده می دانم صفتی است که به پاره ای از نظامیان درشت هیکل و نیرومند داده می شده

یعنی مرد ساق کلفت هرزه ای که با زنان دیگر همبستر شود

قروم به معنی بر با کننده تشکیل دهنده قرمساق کنایه اس

قروم ساق:یعنی زمان پیغمبر افرادی بودن از یاران پیامبر که ساق پای خود را میبستن وبه دشمن حمله میکردند ودشمنان وقتی انها را میدیدند میگفتند فرار کنید قرمساق ها امدند ومعنی بدی ندارد

من موندم اگه این کلمه به زبان ترکیه وترک زبانان عزیزما این کلمه روبه کسانی که ساق وپای کلفت وقوی دارن نسبت میدهندچرا خیلیا که ترک زبان نیستن وهیچ اگاهی ای از زبان زیبای ترکی ندارن اونو میان به اشتباه معنی وتفسیر میکنن ومعنی اصلی اون واژه روبه غلط تعبیرمیکنن

قرمساق یعنی کسی که ساق پای کلفتی داره و بدکاره هست وجوراب سفید میپوشه و تنبله و زنشو حراج میذاره و خودش خواجس، و چاقه

قدیم به کسی که بافور رو برای کشیدن اماده میکرده میگفتن گورم ساق چون همه بلدنبودن اما بعدا کم کم همه یاد گرفتن و کار گوروم ساق ها کم شد وبیکار شدن و از اونجا که ادم های تنبلی بودن رو اوردن به اماده کردن زنشون برای دیگرانااز اونجا به بعد گوروم ساق که یه کلمه ترکی بود شد قرمساق، معنی لغویش هم به ترکی یعنی ( اماده میکنم بدوش ) البته از خودم در نیاوردم پدر بزرگم که متولد 1286بود برام توضیح داده بود خدا بیامرز به خیلی ها میگفت گوروم ساخ کوپی اوقلی، صفا باشه خیلی مشتی بود یه کتاب از این کس شعر ها یاد ما داد نکرد چهار تا چیز یادمون بده بدردمون بخوره خدایه این کس شعرها بود،


این هم مثل کلمه میمون می ماند که در زبان عربی معنای خوبی دارد اما در زبان فارسی برای استهزاء به یک حیوان بد شکل میمون ( مبارک ) میگویند

دیّوث به کسی میگویند که از زنا دادن زنش مطّلع است ولی بی تفاوت است یا اصلا خود همسرش را به این کار تشویق میکند . همین عمل در نوع اسلامی آن میشود قرمساق ( به این معنی که مردی عمدا همسر خود را طلاق میدهد به شرط دریافت پول یا مزد و پاداشی از طرف مرد دیگری ، تا زن بعد از نگه داشتن عدّه شوهر اوّل خود ، به عقد موقّت مرد دیگر ، برای شهوترانی یا بچّه دار شدن در بیاید و بعد از اتمام زمان مقرّر ، زن از صیغه مرد دوّم آزاد میگردد و با نگه داشتن عدّه ، به عقد دایم یا موقّت شوهر اوّل خود بر میگردد ) لازم به ذکر است که بین متعه ( یا عقد موقّت یا صیغه ) و نکاح ( عقد دایم ) از جهت نگه داشتن عدّه و مهریه فرقی نمیباشد و هر دو ، هم مهریّه دارد و هم بعد از آن زن باید عدّه را نگه دارد تا برای ازدواج بعدی پاک گردد ، و تنها فرق بین این دو نوع ازدواج در مدّت زمان آن میباشد ( عقد دایم همان طور که از اسمش پیداست مدّت زمانش دایمی است و فقط با طلاق یا با مردن یکی از دو نفر ، مرد یا زن باطل میگردد ، ولی متعه یا صیغه موقّت حتما باید مدّت دار باشد مثلا قید کنند برای مدّت زمان 2 ساعت یا برای مدّت 3 روز یا 999 سال و بعد از گذشتن مدّت زمان مقرّر عقد خود به خود باطل است و زن و مرد برای ادامه محرمیّت باید دوباره صیغه مدّت دار و مهر جدید مشخّص کنند )

در واقع معنی این کلمه یعنی کسی که زنی دارد اما آن را به زور به دیگران میدهد
تا سودی به دست آورد

زبون فارسی نیست از چند زبونبیگانه برگرفته شده معنی خیلی از کلمات جز ادبیات شناسان رو نمیدونن. . . بعضی کلمات رو فقط از حالت تلفظ بلکه نه از معنی کلمه. استفاده میکنن. . مثل قوروم ساق این ی کلمه تورکیه. . و اصلن به دیوث ربط نداره. . مثل اسم رعنا برای دختر. . . رعنا ی کلمه عربیه معنیش هم میشه ( دختر خپل ) هههه

اینهمه حرف بی ربط در جواب یک کلام ، دیوث چه ربطی به قرمساق داره. کلمه ترکی بایک معنی واضح و روشن که به معنی داشتن ساق پای پهن و درشت میباشد کسی که ساق پای قوی و درشت دارد ، چه ربطی به دادن زن به دیگران برای زنا کردن داره این حرف ، دهخدا انگار تو حالت طبیعی نبوده موقعنوشتن معنی این حرف و اینجور که پیداست اونموقع هم این ساقی های موتوری هم وجود داشتن و فعالیت میکردند فقط بجای موتور با الاغ یا اسب و یابو مشتری راه می انداختن و به جناب دهخدا هم سرویس دهی میکردن.

قروم یعنی کاهل و تنبل و ساغ یعنی راست ! مردی که آلتش راست نشود و نعوظ نداشته باشد و نتواند میل جنسی زنش را پاسخ دهد و زن خویش را در اختیار مرد دیگری قرار دهد به جهت اینکار !!!

به معنی دلال محبت هست و با دیوث فرق میکند هردو کلمه ترکی هستند.

در کشور آذربایجان و در زبان آذری به هر اداره یا تشکیلات قروم میگویند
مثل قروم های اجتماعی یا دینی که یعنی تشکیلات اجتماعی یا دینی.
و کلمه قرومساق به معنی کسی است که یک تشکیلاتی را راه اندازی یا برپا میکند.
در قدیم که مثل الان در شبکه های اجتماعی حرف رکیک مصطلح نبوده به طرف نمیگفتن رئیس جنده خونه میگفتن قرومساق. . .

عزیزایی ک میگن معنی بدی نمیده
برن امتحان کنن
ب ی مرد غیرتی بگن همین کلمرو
اون موقع معلوم میشه معنی بدی میده یا نه

قرم به معنی کلفت وساق منظور ساق پای کلفت است. در قدیم خانم هایی که ساق پای کلفتی داشتند علاقه شدیدی بوده واکثرا اعتقاد داشتند زنهای کلف ساق زنهایی با آلت تناسلی خوب هستند. بخطر همین میگفتند فلانی قرم ساق است

زنانی که زمان قدیم بدکاره بودند و جوراب کوتاه قرمز میپوشیدند و به اصطلاح به آنان قرمه ساق میگفتند که بعدها قرمساق خوانده شد

پس با توجه به معانی مختلفی که دوستان برای قرمساق گفتند، ، ، بفرما مرحوم دهخدا در لغت نامه اشتباه معنی کرده، ، ، ، ایشون هر کلمه ای را با استنادات و معانی عمومی و دقت زیاد معنی کرده، ، ،

قرمساف:یه ناسزای کرمانی است که زمانی دوتا خان به دلیل شراکت در آب باهم دعوای طایفه ای داشتند روزی الاغ هایشان را به آتش می کشند.
وخان روستای سیمک می گوید ای قرمساق:یعنی کس خواهر مادرت همراه زیر من.
دومی ( خان دلولو ) که اینو شنید گفت:قرمدنگ ( یعنی من زود تر از تو این کارو کردم )
از روی همین بابت این دک ناسزا درست شد.

همون بی غیرت خودمون میشه یعنی کسی که ناموس سرش نمیشه

باسلام خدمت همه عزیزان که هر کدام نظریات خود را بیان نمودند و هر کسی نظر و عقیده اش را اگر هم نپذیریم احترامش را باید داشته باشیم.
علت کنجکاوی من در دانستن معنی این کلمه مربوط به خاطره ای از دوران پنجاه سال گذشته میباشد که شاید برای بعضی ها جالب باشد،
خلاصه مطلب اینکه پدر بزرگی داشتم که سال حدود سال
1345 شمسی فوت نمودند و پدر بزرگم آذری بود و بسیار زیبا و بخشنده و دل بزرگی داشت و همیشه در سیر و سیاحت و زیارت وگردش بود و مرا همه مسافرتها همراه خود میبرد و بسیار مرا دوست میداشت و گاهی هنگامی که ساکت می نشست و به مناظر اطراف چشم می دوخت با مهربانی دست بر سرم میکشید و با لبخندی میگفت :
یه روزی قرمساق نشییا. سپس من به فکر میرفتم که معنی این کلمه چیه؟ و حالا بعد از حدود گذشتن پنج دهه امروز در جستجوی معنی این کلمه بودم که پدر بزرگ خدابیامرز م میگفت و یاد پدر بزرگم وخاطرات آن روزگار همیشه برایم زیبا و دوست داشتنی است.

بی ناموس/بی غیرت نسبت ب همسر

تحلیل اکثر فحشا : 👇👇
معنی قدیمیشو کاری ندارم ولی امروزیش میشه این
قرمساق : کسی که زنشو تشویق به همخوابی با مردان غریبه میکنه و ازین کار نهایت لذت رو میبره و به ارگاسم میرسه ازین کار ( از تعلق داشتن زنش به مردهای غریبه ارضای روحی و فکری میشه و عموما در حین رابطه جنسی همسرش در اونجا حضور داره و استفاده از کلمات تحقیر آمیز نسبت به خودش رو در چنین وضعیتی لذت بخش میدونه ) ( صرفا مورد استفاده برای مرد )
دیوث : کسی که میدونه زنش با مردای دیگه همخوابی میکنه و براش مهم نیست ( صرفا مرد )
پفیوز ( پفیوس هم میگن ) : کلا دیوث و قرمساق و پفیوز خیلی نزدیک به همن. همون معنی رو میده ( صرفا مرد )
قرمدنگ ( یا قلمدنگ ) : همون قرمساقه از لحاظ نوشتاری مودبانه تر ( صرفا مرد )
چموش : فردی با خوی حیوانی و وحشیگری ( مرد - زن )
اوبی ( ابنه ای ) : فرد صرفا مذکر کونی که میل شدیدی به دادن دارد ( هر دو ولی اکثرا مذکر - مونث کسو )
جغله : یارو که اسمشو نمیدونید - مرد ریزو ( مرد - زن )
الدنگ : دراز بی عقل ( هر دو عموما مرد )
دیلاق : درازتر و بی عقل تر ( هردو عموما مرد )
مُفَنگی : موادی - کسی که خیلی و مدام مواد مخدر مصرف میکنه - کسی که یکسره چُلمش آویزونه ( مرد - زن )
چُلمو : کسی که حتی چُلمشم نمیتونه بالا بکشه. بی دست و پا و بی عرضه ( چُلم=ماده سبز موجود در دماغ - چرک و کثافت داخل بینی که یسری ها تو بچگی میمالوندن زیر موکت یا فرش یا وقتی مریض میشیم تند تند آویزون میشه ) ( مرد - زن )
لَندِهور : گاومیش هیکل ( مرد ) - زورگو
نره خر : آدم ارازل و بیشعور - آدمی که از سنش عقب تره ( مرد )
دراز قلی : کسی که فقط قد دراز کرده
گولاخ : هیکلی ( عموما مرد )
نُنُر : لوسِ ننر میگن. یعنی نازک نارنجی و نازپرورده - بچه خونگی ( هر دو )
هِرِّه مِ ایی : شیر تو شیر - خر تو خر
هَشلهَف : سخن کسشر - بی تربیتی و بدردنخور
قُزمیت : فاقد استفاده و اعتبار ( مرد - زن )
پَلَشت : نجس - کثیف و بو گندو ( مرد - زن )
شارلاتان : همون قالتاق - عوضی - زرنگ و هفت خط ( مرد - زن )
پَچُل ( یا پچلم ) : شلخته و کثیف و بد لباس ( مرد - زن )
کسّو : دختری که واژنش ویروس دادنیسم و خاریدنیسم برای سکس رو داره ( صرفا زن )
سرتق : تخس ( هردو )
عفریته : دختر زشت و ترسناک - حقه باز - دیوی که خودشو شبیه به زنا میکنه به مردا میده و در نهایت میخوردشون ( صرفا زن )
وزّه : رو مخ ( هر دو )
عجوزه : پیر کُس - جادوگر پیر - همون هفت خط معنا میده ( صرفا زن )
وروجک : شیطون ( هردو )
قالتاق : هفت خط ( هردو )
پتیاره : زن بی آبرو بددهن و اختلاف درست کن - مردم آزار و شیطان صفت ( صرفا زن )
سلیطه : زن فاحشه - ولی به زنی که همش صدای جیغ جیغش تو مخته و خیلی حیله و عفریته گری بلده و عملا کارای بی آبرویانه و جنسی شدیدی از خودش نشون میده - غربتی - زن وحشی ( صرفا زن )
مادر قحبه : قحبه یعنی فاحشه ای که فقط برای لذت و نه پول با افراد زیادی میخوابه ( صرفا زن )
و کلی های دیگه که یادم نیومد
دوستان صرفا جهت آموزش بودن اینا و نه چیزدیگه

قرمساق= کسی که ناموسش رو میده به دیگران. کسی که مملکتش رو میده به اجنبی. شاعر میگه:
آن که از دیوار می ترساند مردم را، کجاست؟
بازی جمعی قرمساق است و مشتی ساده ها


کلمات دیگر: