کلمه جو
صفحه اصلی

لکنتی

فارسی به انگلیسی

tumbledown, dilapidated

فارسی به عربی

متداعی

مترادف و متضاد

ramshackle (صفت)
نا پایدار، شل، متزلزل، لکنتی

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- عاجز و از کارمانده : اسب لکنت . ۲ - فرسوده و قراضه : شمشیر لکنت .
ملا حیدر از شعرای هندوستان

لغت نامه دهخدا

لکنتی. [ ل ُ ن َ ] ( اِخ ) ملا حیدر. از شعرای هندوستان بود و در آغاز روانی تخلص میکرد، ولی به سبب لکنتی که در زبان داشت این تخلص برگزید. این بیت او راست :
ترک چشم او ز مستی هرچه با من راز گفت
غمزه غماز با آن شوخ یک یک بازگفت.
( قاموس الاعلام ترکی ).

دانشنامه عمومی

لکنتی (به انگلیسی: Stutterer) نام فیلم درام کوتاهی است که بنجامین کلیری آن را نوشته و کارگردانی کرده است.این فیلم برنده جایزه اسکار بهترین فیلم کوتاه اکشن زنده در هشتاد و هشتمین دوره جوایز آکادمی (اسکار ۲۰۱۶) شده است.
Serena Armitage
Matthew NeedhamEric Richard
جنبه های مثبت فیلم۱) تأکید و نمایش «چالش ها و نشخوارهای فکری» فرد دارای لکنت زبان۲) لکنت زبان چگونه ارتباطات شخص را هدایت می کند؟ و چگونه او را به حاشیه زندگی می راند؟۳) چگونه ارتباطات او را به دایره تخیل می کشاند؟۴) محدودیت های دنیای درون شخص دارای لکنت زبان را به خوبی نشان می دهدجنبه های منفی فیلمفقط بر اجرای نقش «لکنت زبان» استوار است که با واقعیت و ماهیت لکنت زبان هیچگونه همخوانی ندارد:۱) لکنت کردن بدون اسپاسم!۲) لکنت کردن ضمن مشاهده فرد مقابل!۳) یکنواختی نوع لکنت کردن در همه ارتباطات!۴) لکنت کردن بدون تغییر تن صدا، تأکید و تنفس!

پیشنهاد کاربران

لکنتی: [ اصطلاح در تداول عامه]فرسوده و قراضه. نا پایدار، شل، متزلزل
( ( پژو پیچید توی کوچه باغ . ماه منیر گفته بود "با رنو لکنتی ؟ابدا . آژانس می گیریم "تا بالاخره رضایت داد با پژوی شیرین به عروسی مرجان بروند. ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 223. ) )


کلمات دیگر: