دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز است .
بیوز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بیوز. [ ب ُ ] ( ع مص ) بیز.هلاک گردیدن. ( از منتهی الارب ). و رجوع به بیز شود.
بیوز. [ ب ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز است و 112 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
بیوز. [ ب ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز است و 112 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
بیوز. [ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز است و 112 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
بیوز. [ ب ُ ] (ع مص ) بیز.هلاک گردیدن . (از منتهی الارب ). و رجوع به بیز شود.
کلمات دیگر: