کلمه جو
صفحه اصلی

بیهوده خند

فرهنگ فارسی

که بخیره خندد . که خند. نامعقول کند خیره خند . گزاف خند .

لغت نامه دهخدا

بیهوده خند. [ دَ / دِ خ َ ] ( نف مرکب ) که بخیره خندد. که خنده نامعقول کند. خیره خند. گزاف خند. ( یادداشت مؤلف ) :
خنده هرزه مایه جهل است
مرد بیهوده خند نااهل است.
سنایی.


کلمات دیگر: