کلمه جو
صفحه اصلی

بیهی

فرهنگ فارسی

محدث است و از عروه روایت کند .

لغت نامه دهخدا

بیهی. [ ] ( اِخ ) نام قبیله ایست از قبایل لر. رجوع به تاریخ گزیده ص 547 شود.

بیهی. [ ب َ ] ( اِخ ) محدث است و از عروه روایت کند. ( از منتهی الارب ) ( یادداشت مؤلف ).

بیهی . [ ] (اِخ ) نام قبیله ایست از قبایل لر. رجوع به تاریخ گزیده ص 547 شود.


بیهی . [ ب َ ] (اِخ ) محدث است و از عروه روایت کند. (از منتهی الارب ) (یادداشت مؤلف ).



کلمات دیگر: