married (as a woman)
معقوده
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( اسم ) مونث معقود : ۱ - بسته شده . ۲ - محکم گردیده . ۳- زوج. کسی بنکاح دایمی جمع :زوجه زن مقابل شوی ماخوذ از تازی
لغت نامه دهخدا
معقودة. [ م َ دَ ] (ع ص ) ناقة معقودةالقرا؛ ماده شتر استوارپشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): ناقة معقودة؛ ماده شتر استوارپشت . (از اقرب الموارد).
معقوده . [ م َ دَ / دِ ] (از ع ، ص ، اِ) زوجه . زن . مقابل شوی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مأخوذ از تازی ، زن در عقد نکاح آورده شده و عقد بسته شده . (ناظم الاطباء).
( معقودة ) معقودة. [ م َ دَ ] ( ع ص ) ناقة معقودةالقرا؛ ماده شتر استوارپشت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ): ناقة معقودة؛ ماده شتر استوارپشت. ( از اقرب الموارد ).
معقوده. [ م َ دَ / دِ ] ( از ع ، ص ، اِ ) زوجه. زن. مقابل شوی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). مأخوذ از تازی ، زن در عقد نکاح آورده شده و عقد بسته شده. ( ناظم الاطباء ).
معقوده. [ م َ دَ / دِ ] ( از ع ، ص ، اِ ) زوجه. زن. مقابل شوی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). مأخوذ از تازی ، زن در عقد نکاح آورده شده و عقد بسته شده. ( ناظم الاطباء ).
کلمات دیگر: