کلمه جو
صفحه اصلی

الوتر

فرهنگ فارسی

نام دو تن از اعزه نصاری

لغت نامه دهخدا

الوتر. [ اِ ل ُ ت ِ ] ( اِخ ) نام یکی از پاپهاست. وی به سال 175م. پاپ شد و در زمان دو امپراتور موسوم به مارک اورل و کومود مدت 15 سال سمت پاپی داشت و نصرانیت را به انگلستان آورد. مرگ وی به سال 192م. اتفاق افتاده. عید 26 مه بنام اوست. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ).

الوتر. [ اِ ل ُ ت ِ ] ( اِخ ) نام دو تن از اعزه نصاری. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 2 )

الوتر. [ اِ ل ُ ت ِ ] (اِخ ) نام یکی از پاپهاست . وی به سال 175م . پاپ شد و در زمان دو امپراتور موسوم به مارک اورل و کومود مدت 15 سال سمت پاپی داشت و نصرانیت را به انگلستان آورد. مرگ وی به سال 192م . اتفاق افتاده . عید 26 مه بنام اوست . (از قاموس الاعلام ترکی ج 2).


الوتر. [ اِ ل ُ ت ِ ] (اِخ ) نام دو تن از اعزه ٔ نصاری . (از قاموس الاعلام ترکی ج 2)


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
وتر (۳ بار)

«وَتْر» به معنای تک و تنها است.
فرد. مقابل شَفْعْ و زوج . قسم به فجر و شبهای ده گانه و قسم به جفت و طاق. «وتر» در آیه به فتح واو و کسر آن خوانده شده و هر دو به یک معنی است. در مجمع فرموده: اصل آن به معنی قطع است فرد را از آن وتر گویند که از غیر قطع شده و تنها مانده است. * . وتر در آن به معنی نقص است «وَتَرَ مالَهُ وَ حَقَهُ: نَقَصَهُ اِیَّاهُ» در جوامع الجامع فرموده: آن از «وَتَرْتُ الرَّجُلَ» است یعنی از او کسی را کشتم و در واقع آن است که که او را از مال یا کسانش تنها گذاشتم و جدا کردم از رسول خدا«صلی الله علیه واله» منقول است «مَنْ فانَهُ صَلوةُ الْعَصْرِ فَکَاَنَّما وَتَرَ اَهْلَهُ وَ مالَهُ» هر که نماز عصر از او فوت شود گویی از اهل ومالش تنها مانده است معنی آیه چنین می‏شود: خدا با شماست و اعمال شما را تنها و بی ثواب نمی گذارد. عمل بی ثواب عمل تنها مانده است چه تعبیر شگفتی!!!. . تَتْری در اصل وَتْری است با واو، الف آن برای تأنیث می‏باشد زیرا رسل به اعتبار جماعت مونث است (کشاف و بیضاوی) وَتتْری به معنی پی درپی است یعنی فردی بعد از فردی معنی آیه: سپس پیامبران خود را پشت سرهم فرستادیم هر وقت با متی پیامبرشان آمد تکذیبش کردند. در مصباح گفته: «جاءوُ اَتتْری اَیْ مُتَتابِعینَ وَتْراً بَعْدَوَتْرٍ» در نهج البلاغه خطبه 163 در باره طاووس فرموده: «وَقَدْینحَسِرُمَنْ ریشِهِ وَیَعْری مِنْ لِباسِهِ فَیَسْقُطُ تَتْری وَ یَنْبُتُ تِباعاً» گاهی ازپرهایش کنار و از لباسش عریان می‏شود پرهایش پی درپی می‏افتد و پشت سر آن می‏روید. در اقرب الموارد گوید: صحیح آن است: تواتر بین اشیاء در صورتی صادق است که میان آنها مهلتی و فترتی بوده باشد و اگر متصل باشند آن را مدارکه گویند. علی هذا لفظ «تَتْرای» مفید آن است که میان پیامبران زمانهایی فاصله بوده است و «تتری» را تنوین «تَتْراً» و با الف «تَتْرا» هر دو خوانده‏اند.


کلمات دیگر: