کلمه جو
صفحه اصلی

معلاه

فرهنگ فارسی

موضعی است قریب بدر جایی است بین مکه و بدر .

لغت نامه دهخدا

معلاة. [ م َ ] (اِخ ) موضعی است قریب بدر. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). جایی است بین مکه و بدر. (از معجم البلدان ).


معلاة. [ م َ ] (ع اِ) بزرگی . ج ، معالی . (مهذب الاسماء). بلندی در قدر و منزلت . ج ، معالی . (منتهی الارب ) (آنندراج )(از ناظم الاطباء). رفعت و شرف . (اقرب الموارد). || (مص ) بزرگی و بلندی قدر ورزیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کسب شرف کردن و ورزیدن بزرگی و بلندی قدر. (ناظم الاطباء). کسب شرف . (از اقرب الموارد).


( معلاة ) معلاة. [ م َ ] ( ع اِ ) بزرگی. ج ، معالی. ( مهذب الاسماء ). بلندی در قدر و منزلت. ج ، معالی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( از ناظم الاطباء ). رفعت و شرف. ( اقرب الموارد ). || ( مص ) بزرگی و بلندی قدر ورزیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کسب شرف کردن و ورزیدن بزرگی و بلندی قدر. ( ناظم الاطباء ). کسب شرف. ( از اقرب الموارد ).

معلاة. [ م َ ] ( اِخ ) موضعی است قریب بدر. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). جایی است بین مکه و بدر. ( از معجم البلدان ).


کلمات دیگر: