کلمه جو
صفحه اصلی

تامرادی

فرهنگ فارسی

تیره از ایل طیبی از شعبه لیراوی کوه گیلویه فارس است ٠

لغت نامه دهخدا

تامرادی. [ م ُ ] ( اِخ ) تیره ای از ایل طیبی از شعبه لیراوی ایلات کوه گیلویه فارس. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 89 ). و رجوع به طیبی و فارسنامه ناصری و جغرافیای سیاسی کیهان ص 82 شود.

دانشنامه عمومی

تامُرادی ،بزرگترین طایفه ایل بویر احمدی می باشد که همرا با دو طایفه دیگر از ایل بویراحمدی به نام قاید گیوی و گودرزی از آنها به عنوان بویراحمدی اردشیری نام برده می شود و به اشتباه در لغت نامه دهخدا به عنوان یکی از طوایف طیبی قلمداد شده است که این نوشتار در دیگر منابع قابل بررسی می باشد.


واژه نامه بختیاریکا

از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( شاخه ) ( ت ) ممبینی؛ ( ط ) کیانرسی

پیشنهاد کاربران

تامرادی بزرگترین طایفه از ایل بویراحمد می باشد، که از لحاظ جمعیت و تعداد خانوار در استان کهگیلویه و بویراحمد در صدر طوایف استان قرار دارد.

دیشموک وظهورلیراوی کوه در جغرافیای ایل کواراکان کرایی .
این شهر که �دژ موگ � بوده و خاستگاه دینیاران زرتشتی و تا سال ۱۱۷۲هجری قمری نشیمنگاه تیره دینیار ایل کرایی بود و پس از اینکه یکبار در سال ۱۱۳۵قمری جنگ با نادرشاه افشار و کلانتر کای گنجی دینیار کرایی موجب کشته شدن و خدعه و نیرنگ قرار گرفت و بار دوم در زمان زندیه کای مراد کلانتر و برادر کای گنجی با حکام زندیه موجب شکست و پراکندگی این ایل فراهم شد در آغاز حکومت زندیان در سال ۱۱۷۳هجری این سامان بدست خاندان خلیل خان پسر ملاقیصر �خاندان جعفرخان به
خاندان جعفرخان بهمئی� افتاد ، در ۹۵کیلومتری تقریبی شمال شرقی دهدشت در دامنه رشته کوه دل افروز در دشتی گسترده و خوش آب و هوا واقع شده،
�دژموگ� نام واژه پیش از اسلام بوده که با مصالح گچ وسنگ وباطاق های ضربی و هلالی ساسانی بود و در دوران محمدشاه قاجار ، جعفرخان نیای خوانین بهمئی سردسیر برروی پایه های این دژ باستانی قلعه ای دفاعی مطابق سنت آن دوران ساخته که سالها تا آغاز دولت جمهوری اسلامی آباد و نشیمنگاه زنده یاد تاج محمدخان نیکبخت رئیس بهمیی سردسیر و پس از او پسرش حاج علی محمدخان نیکبخت، که مردی
متدین بود جمهوری اسلامی آباد و نشیمنگاه زنده یاد تاج محمدخان نیکبخت رئیس بهمیی سردسیر و پس از او پسرش حاج علی محمدخان نیکبخت، که مردی متدین و کلانتری مردم دار بود قرار داشت.
پس از تنفیذ حکم خانی به خاندان ملاقیصر و جعفرخان به سال ۱۱۷۳ هجری به سیاست زندیه و انشقاق ایل بزرگ کرایی صورت گرفت و تشکیل نظام ایلی بهمئی با پیوستن طوایف کهن بومی بوده که کرایی ها و کمایی لیراوی و دیگر طوایف مشخص است و نظام ایلی دویست ساله چارت قاجاری دارد
ظهورلیراوی کوه �طیبی و بهمئی� در جغرافیای کواراکان کُرایی .
دهستان موگرمان درشمال شرقی شهرلنده و۷کیلومتری آن جای دارد، دارای چشمه های آب که محلیان به آن �کور� میگویندو رودخانه هایی را سازمان میدهدکه نام واژه باستانی آن�ژن� که به زبان پهلوی به زن گویندو معرب شده آن جن است که پس از آبیاری آن بومگاه به لیرکک دشمن زیاری سرازیر و به رودخانه مارون �تاب� می پیوندد.
نام واژه موگرمان که محلیان به آن موگرمون گویند برگرفته از دو واژه �مور ، یا مَرغ به معنای سبزه زار و گرمان نام واژه پارسی قومی باستانی است.
مردم این سامان دوتیره �کرایی و غندی � بودند .
پس از آن طوایف قنبری، تامحصلی، تامحمودی، تامحب علی جانشین آنان گردیدند درپادشاهی کریم خان زند.
باتوجه جنگ ایل کرایی و غندی و شکست و کوچ اجباری این ایل ، به فرمان کریم خان زند سازمان ایلی �طیبی� به سال ۱۱۷۳ قمری بنیاد شد و رشید خان طیبی از تیره قنبری به کلانتری این ایل برگزیده شد و مرکز کلانتری خودرا در دشت موگرمان بنا نهاد که به قلعه �ده خان� معروف گردید.

تامرادی تنها یک ایل نیست. . . تامرادی نماد فرهنگ غنی و تمدن ایرانی ایت. .



💥ﻣﻦ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﯾﺮﺍﻧﻢ💥
تیمور لنگ یا تیمور جهانگشا : در کتاب خودش ( منم تیمور جهانگشا ) در مورد مردان زاگرس نشین چنین نوشته است. . .
زمانی که من شیراز را فتح کردم و پوست حاکم شهر را زنده به زنده کندم و هنگام بازگشت به سمرقند پایتخت خود خبری بگوشم رسید که پسر دوم را در شیراز به قتل رساندن و شیراز را غارت کردند در حالی که نیم روز تا سمرقند باقی مانده بود تیمور سواران و لشکر ( 120000 نفر 240000 اسب ) خود را به راه شیراز برگرداند ( سریع ترین لشکر پیاده جهان از آن تیمور بود ) هنگامی که به شیراز رسید شهر را غارت کرده دید و سر پسر خود را به دار آویز کرده بودند از مردم شیراز پرسید آنها چه کسانی بودند گفتند: آنها اقوام لر هستند از کوه های یاسوج کنونی ( بهمئی ها ) میباشند.
تیمور پس از 2 ماه تعقیب و گریز در کوههای زاگرس و با از دست دادن حدود 8000 تن از سربازان خود نتوانست آنها را شکست بدهد و محافظان آتشکده زردشت به تیمور گفتند اگر دنبال آنها بروی تمام سربازانت را از دست خواهی داد و تیمور راه خود را کج کرد و از آن منطقه دور شد.
یکی دیگر از نبرد های تیمور لنگ در منطقه ی خرم آباد بود که در آنجا به گفته خود تیمور لنگ به سخت ترین اقوام ایرانی بر خوردم که از حیرت و شگفت شیفته ی آنها شدم آنها هنگام جنگ هیچوقت فرار نمیکردند تا کشته میشدند و خان آنها در آن جنگ ( که بصورت تن به تن بود ) با گرز شانه ی راست تیمور لنگ را از جا درآورد و دست اور هم لنگ کرد ( تیمور لنگ از پای چپ و دست راست لنگ بود و بخاطر این لقبش تیمور لنگ شد ) در جنگ تیمور لنگ با اقوام ایرانی زاگرس نشین که در منطقه ی لرستان ( لرهای منطقه ی لرستان کنونی ) لرها چنان جنگی سختی با تیمور کردند و او را مجروع کردند تیمور در آخر عمر خود گفت تنها جای که دیدم مردمش پشت به جنگ نکردند ( کنایه از فرار کردن ) و تا لحظه ی مرگ مقاومت کردند لرهای خرم آباد بودند آنها قلوه سنگ های بزرگ را جوری پرتاپ میکردند که هر کدامش جان سربازنم را میگرفت. . . .
و اما وقتی تیمور با این دو اقوام لر برخورد کرد حساب کار آمده بود دستش و هنگامی که از منطقه ی انشان ( ایذه کنونی در منطقه ی خوزستان ) رد میشد به یک چوپان لر زبان دیگر برخورد و از او پرسید آیا در این منطقه لرهای دیگری هم وجود دارد؟ او به تیمور گفت از این منطقه تا به آنسوی کوه زرد ( زردکوه بختیاری کنونی ) لرهای بسیاری وجود دارد که در ارتفاعات صعب العبور رشته کوههای زاگرس زندگی میکند.
هنگامی که تیمور داستان لرهای بهمئی و لرهای لرستان را برای چوپان گفت.
چوپان خطاب به تیمور گفت هرگز وارد این منطقه مشو چون هم یکصدوبیست هزار سرباز خود به همراه دویست و چهل هزار اسب خود و تمامی خدمه و ابزار جنگی خود را از دست خواهی داد و مرگ خود را بچشم خواهی دید زیرا این لرها که معروف هستند به ایلیاتی و از چندین چند ایل بزرگ که با هم متحد میباشند تو و لشکرت را نابود خواهند کرد زیرا این دو قوم لر که با آنها جنگیدی برادران آنها هستند که هرکدام برای خود منطقه ای برا زندگی کردن انتخاب کردند و به آنها لر بزرگ میگویند ( لر به زبان هخامنشی به معنای برتر که این لقب توسط داریوش دوم به یک فرد دانا و آگاه داده شد و دانشمند زمان خود بود که در منطقه پارسوماش زندگی میکرد ) ( پارسوماش مسجد سلیمان کنونی ) تیمور وقتی سخنان چوپان را شنید و با شجاعتی که در آن جنگها از لرها دید با خود گفت حالا اگر لرهای بزرگ تلفیق این دو لر باشند هیچوقت پیروز نخواهم شد و اگر این 3 قوم برادر لر با هم متحد شوند چه میشود او راه بازگشت به خانه را در پیش گرفت و هرگز به زاگرس میانی لشکر نکشید. . . .
بر گرفته وک کتاب منم تیمور جهانگشا که توسط خود تیمور نوشته شد و بعدا پسر چهارم او شاهرخ همسر گوهر شاد حاکم آن زمان کرمان به فرانسه برده شد و به زبان فرانسوی ترجمه شد و سال 1840 میلادی به زبان انگلیسی عربی و فارسی ترجمه شد. خلاصه نویس ( س ق ع )
اگه لری چه لرستانی چه بویراحمدی چه تامرادی و چه بختیاری به خودت افتخار کن

روز و روزگارتان نیکو باد🌹🌹
https://telegram. me/bakhtyariiiiii


طایفه تامرادی از بیست و نه اولاد ( دسته )
تشکیل شده است

تامرادی
تا::بزرگ
تات::عمو - پیرمرد
تاد::گراز


در بین قوم لر طوایف به دلیل جنگاوری به اسامی مختلف نامگذاری می شدند

طایفه کیارسی ایل بختیاروند ( خرس )
طایفه بابا احمدی ایل دورکی ( خرس )
ایل منجزی ایل بختیاروند ( گراز )
طایفه ممبینی ایل چهارلنگ ( گراز )
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی
طایفه روباه ایل منجزی ایل بختیاروند
طایفه هلیصاد ایل بختیاروند

صاد ( تاد ) ::گراز




تیره بزرگ ملارآهنی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی ایل بختیاروند ( بهداروند )

بختیارخان ( بهدار )
جمال الدین خان
-
-
-
-
-
1 - سهراب خان بختیاروند
2 - رستم خان بختیاروند پلنگ
3 - شاه حسین خان بختیاروند ایلخان
4 - امیر جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
5 - خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
6 - شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
7 - رستم خان آقاسی ( اردشیر آقاسی ) بختیاروند
8 - تاجمیر خان بختیاروند
پسران ( یوسف - عالی ویسی - عزیز - شمس الدین میرعالی )
9 - شمس الدین میر عالی
10 - امیر جان محمد خان ملارآهنی
11 - شمس الدین خان میرگپ
-
-
-
-
-
-
-
-
-
23 - رستمی منجزی


کلمات دیگر: