( اسم ) راتبه وظیف. جنسی اجرا جیره .
چراغ گویا لهجه ایست
چراغ گویا لهجه ایست
(جِ) [ ع . جری ] (اِ.) راتبه ، وظیفة جنسی ، اجرا، جیره .
(جَ) [ ع . ] (اِ.) نفقه ، آن چه بدان معاش گذرانند، اخراجات .
مولوی .
جرا. [ ج َرْ را ] (ع اِ) به خاطر: فعلت ُ من جراک ؛یعنی کردم از بهر تو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و مصراع زیر: امن جری بنی اسد غضبتم ، به همین معنی است . (از اقرب الموارد). جَرّاء. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به کلمه ٔ مزبور شود.
جرا. [ج ِ ] (اِ) چراغ . (ناظم الاطباء). گویا لهجه ای است .