کلمه جو
صفحه اصلی

تارمتاز

فرهنگ فارسی

از امرای بزرگ ترک معاصر غازان خان .

لغت نامه دهخدا

تارمتاز. [ ] ( اِخ ) از امرای بزرگ ترک ،معاصر غازان خان : غازان خواست که تتمیم اساس عدلی راکه ممهد فرموده و ارشاد طریقه اسلام که مدت سلطنت خود را مصروف آن ساخته بود آیندگان را نصیحتی و تذکیری واجب دارد... و امرای عظام... و تارمتاز... و شهرت یافتگان مدت خانیت احضار کرده فرمود... ( تاریخ وصاف از تاریخ مغول اقبال ص 280 ). رجوع به تارمداز شود.

گویش مازنی

/taarem taaz/ ترمتای – نوعی قوش کوچک اندام حد میانه ی باشه و عقاب


کلمات دیگر: