کلمه جو
صفحه اصلی

جردادن

فارسی به انگلیسی

rend

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پاره کردن ( کاغذ پارچه و مانند آن ) :( ( لباسش را جر داد. ) )

لغت نامه دهخدا

جردادن. [ ج ِ دَ ] ( مص مرکب ) دریدن با ایجاد آوازی یا بی آواز چنانکه کاغذ و پارچه. جراندن. جرانیدن. دریدن ، دریدنی که آواز دهد. ( یادداشت مؤلف ). || بدرازا پاره کردن. ( یادداشت مؤلف ).

واژه نامه بختیاریکا

دِردِن؛ ورتِلیشنیدِن؛ ور جَرنیدِن؛ ور تِلیشنیدِن؛ مولانیدِن؛ کَوجَر

پیشنهاد کاربران

دریدگی، مچاله کردن، پاره کردن.

جردادن کلمه ی ترکی است که به زبان امیانه یعنی جرماغ در زبان فارسی هم یعنی پاره کردن

جر دادن یعنی فشار ٱوردن :ایجاد فشار در چیزی :پاره کردن"

به معنی پاره کردن
که همراه با تولید صداست


هو
از مصدر جیرماق ترکی آذری به معنی پاره کردن می باشد.

جراهی واژه ایست پارسی که به عربی رفته و جراحی و جراحت و. . . از ان ساخته اند. از جراندن به معنی بریدن، شکافتن و. . . است. همچون استاذ که از استاد پارسی است و مهرجان که از مهرگان پارسیست.

پاره کردن

جردادن کلمه ای ترکی است از مصدر ( جرماخ ) یعنی پاره کردن و از هم گسستن.
و ربطی به کلمه جراحت در عربی ندارد زیرا معدل معنایی که استفاده می شود هیچ ربطی به زخم و جراحت ندارد .


کلمات دیگر: