چهار یک آجر . نصف نیمه آجر . در اصطلاح بنایان قطع. شکسته ای از آجر است که تقریبا برابر چهار یک آجر باشد . شکسته آجر .
چارکه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چارکه. [ رَ ک َ / ک ِ ] ( اِ مرکب ) چهاریک آجر. نصف نیمه آجر. در اصطلاح بنایان قطعه شکسته ای از آجر است که تقریباًبرابر چهاریک آجر باشد. شکسته آجر. یک چهارم آجر.
گویش مازنی
/chaareke/ بسته بندی حنا - چوب های کلفتی که برای کف اتاق به کار رود ۳هیزم چارگوشه & هفتصد و پنجاه گرم برابر با یک چهارم من - یک چهارم آجر خشت و برخی اشیا ۳گلوله ی چهار تکه شده
۱بسته بندی حنا ۲چوب های کلفتی که برای کف اتاق به کار رود ...
۱هفتصد و پنجاه گرم برابر با یک چهارم من ۲یک چهارم آجر خشت ...
کلمات دیگر: