کلمه جو
صفحه اصلی

ابرهه بن صباح

دانشنامه عمومی

ابرهه بن صباح حبشی حاکم یمن در قرن ششم میلادی از طرف پادشاه حبشه بود. او فردی حبشی است که گفته می شود ابرهه لفظ حبشی ابراهیم یا ابراهام می باشد. کنیه وی «أبویکسوم» و به علت جراحت بینی اش در جنگی که با اریاط در یمن نمود به «اشرم» نیز معروف می باشد.
ابرهه یک دختر به نام ضریبه داشت که همسر ذوالکلاع بن ناکور بود که در زمان رسالت محمد بن عبدالله پیامبر اسلام به همراه همسرش مسلمان شد.
اصحمه النجاشی ابرهه را بر یمن حاکم گردانید که پس از چندی ابرهه ادعای استقلال کرد. سلسله ای که او به وجود آورد تا زمان حمله ایرانیان دوام داشت. طبیعتاً ابرهه و جانشینان او کوشش داشتند پاسداری بیابان ها و مراقبت راه های تجاری و قوافل را که پیوسته در دست بدویان بوده خود به عهده بگیرند. این امر خود به خود تازیان صحرا را از حکومت مقتدرانه ابرهه روگردان می کرد. در جنگی که در سال ۵۴۰م میان انوشیروان و روم رخ داد، دولت روم سعی کرد ابرهه را ضد ایران برانگیزد. لیکن ابرهه به بیطرفی تمایل داشت. مع ذلک بعدها ناچار شد که به طرف ایران لشکرکشی کند، اما از نیمه راه بازگشت. برخی این لشکرکشی نیمه کاره را حمله معروف ابرهه به مکه می دانند. .
طبق حکایت قرآن، ابرهه وقتی مشاهده کرد که اقوام مختلف برای حج به کعبه می روند و از این راه سود و اموال سرشاری نصیب قوم عرب بخصوص قریش می شود، معبدی بزرگ در صنعا بنا کرد و درصدد برآمد که حج گزاران را بسوی آن معبد متوجه گرداند. مردی از کنانه از این تصمیم ابرهه باخبر شد، و شبانه وارد آن معبد شد، و آستانه درب ورودی آن را با سرگین آلوده کرد. ابرهه از این ماجرا باخبر شد، و آتش خشمش شعله ور گردید. لشکری جرار، عبارت از شصت هزار سرباز و چندین فیل، به راه انداخت و به مقصد کعبه به راه افتاد، و عزم جزم کرد که خانه کعبه را ویران گرداند. برای خود نیز بزرگترین فیل را برگزید.

نقل قول ها

ابرهه بن صباح حاکم یمن در قرن ششم میلادی از طرف پادشاه حبشه بود.
• بارالها، هر کس از آنچه دارد دفاع می کند، تو نیز از خانه ات که مظهر جلال تو است دفاع کن و نگذار با صلیبشان به کعبه تو تجاوز نموده و حرمت آن را هتک کنند. مگذار داخل شهر حرام شوند، و البته آنچه تو بخواهی همان واقع می شود. -> قبل از حملهٔ سپاه ابرهه به مکه
• ابرهه چه حاجتی داری؟• عبدالمطلب من دویست شترم را می خواهم که لشگریان تو به غنیمت برده اند.• ابرهه با دیدن تو شیفته ات شدم، اما سخنت تو را از نظرم انداخت. چون من آمده ام تا خانه عزت و شرف و معبد دینی شما را ویران کنم. تو *دربارهٔ خانه دینیت هیچ سخن نمی گویی و از آن هیچ دفاعی نمی کنی و دربارهٔ شترانت سخن می گویی و از مال شخصی ات دفاع می کنی.• عبدالمطلب «انا رب الابل و للبیت رب ان شاء یحفظه و یمنعه»«من صاحب شتر هستم و برای خانه کعبه پروردگاریست که اگر بخواهد آن را حفظ می کند و مانع از حمله می شود»• سپاه ابرهه ز کین دوباره حمله ور شده// ولی زترس سینه را کسی سپر نمی کند -> مهدی دیلمی


کلمات دیگر: