long
ویر گرفتن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
(مصدر ) میل شدید یافتن : (( فلانی بسیگار ویرش گرفته . ) ) یا ویر گرفتن کسی را . میل شدید کردن وی بامری : (( این پسر من ویرش گرفته است که از کار ساعت سر در بیاورد. ) )
فرهنگ معین
(گِ رِ تَ ) (مص ل . ) (عا. ) هوس شدید به چیزی کردن .
لغت نامه دهخدا
ویر گرفتن. [ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) میل شدید یافتن. هوس مفرط پیدا کردن : فلانی به سیگار ویرش گرفته است ؛ خواستار اوست و بدان پرداخته است. رجوع به ویر ( اِ ) شود.
اصطلاحات
معنی ضرب المثل -> ویر گرفتن
ذوق کاری به سر افتادن و پی گیر آن شدن، بند کردن و گیر دادن و دست نکشیدن از کار یا فکری که به سر افتاده.
ذوق کاری به سر افتادن و پی گیر آن شدن، بند کردن و گیر دادن و دست نکشیدن از کار یا فکری که به سر افتاده.
کلمات دیگر: