کلمه جو
صفحه اصلی

ابراهیم منصفی

دانشنامه عمومی

ابراهیم منصفی (زاده ۱۶ آذر ۱۳۲۴ در بندرعباس– درگذشته ۱ تیر ۱۳۷۶ در باغو، بندرعباس)، شاعر، خنیاگر(موسیقی دان)، نویسنده و هنرمند هرمزگانی بود.
کتاب مروارید ساحل یا گل های اندوه، (مجموعه اشعار). چاپخانه گامبرون، بندرعباس، ۱۳۴۳
کتاب رنج ترانه ها، (مجموعه اشعار)، گردآورنده: حسن کرمی، نشر ۷ رنگ. تهران، ۱۳۷۸
گفته های ناگفته، (مجموعه اشعار)، گردآورنده: حسن کرمی، نشر ۷ رنگ. تهران، ۱۳۸۲
کتاب ترانه های رامی، گردآورنده: حسام الدین نقوی، نشر ماه ریز، تهران، ۱۳۸۴
کتاب زخم هزار ترانه (شناخت نامهٔ ابراهیم منصفی)، گردآورنده: حسام الدین نقوی، نشر ماه ریز، تهران، ۱۳۸۹
آلبوم موسیقی زندگی منتشر شده در سوئد، (ترانه ها)
آلبوم رنج، منتشر شده در سوئد، (ترانه ها)
آلبوم ترانه های رامی، نشر ماه ریز، تهران، ۱۳۸۵
ابراهیم در سال ۱۳۲۴ در بندرعباس متولد شد. پدرش مینابی و مادرش اهل صحرای باغ لار بود که پس از تولد ابراهیم زندگی پایداری نداشتند. منصفی درباره تولد خود می گوید «زادهٔ عشق زنی بود به مردی که آوازش او را سحر کرده بود.» پس از جدایی آن دو از هم ابراهیم دوران کودکی و نوجوانی اش را با پدربزرگ و مادربزرگ پدری خود گذراند.
این شاعر دوره ی تحصیل خود را در بندرعباس گذراند. هم زمان با تحصیل او در دبیرستان بود که نخستین جرقه های او برای دل سپردن به هنر و ادبیات آغاز شد. در این دوره او که الفت با صدا و خواندن را پس از حضور در تعزیهخوانی های ماه محرم تجربه کرده بود، جذب گروه های تئاتر دانش آموزی شد. میل زیاد او به سرودن، او را به چاپ اولین مجموعه شعرش ترغیب کرد. مجموعه ای که او با کمک تعدادی از دوستانش با نام «مروارید ساحل» در شمارگان اندک به چاپ رساند. او بعدها از «تعجیل در چاپ این مجموعه اظهار پشیمانی کرد.»
در سال ۱۳۴۷ برای نخستین بار مجلات معتبری مانند خوشه و فردوسی شعرهای آزاد او را منتشر کردند.

نقل قول ها

ابراهیم منصفی، شاعر، ترانه سرا و آهنگ ساز معاصر ایرانی. زادروز: (۱۳۲۴ - ۱۳۷۶ خورشیدی)
• «درها باز می شود به خانه ما پا می گذارد، دو تای اند انگار، می گذاردش زمین، از خودش بزرگتر است تکیه اش می دهد به دسته مبلی که شاملو در آن نشسته. می نشیند روی زمین کنار گیتارش، بی کلمه ای. با انگشتان هواییش آغاز می کند، آرام آرام، یکی شدن ساز و انسان.... طوفان به پا می کند. اشتیاق فضا را می آکند، نوای گرم مادرانه گیتار، و آواز حنجره زخمی رامی در حیرت چشم ها، نگاه ها، سکوت های محنت تبار ما را، از عاشیق ها تا تروبادورها، از کولی های گرانادا تا مالاگا، از سایات نووا تا مرسدس سوسا تا فرانسیس به بی. پیام آوران مهر و شفقت و دوستی، خنیاگران خسته، لحظه ها را نوشیدیم ساعت ها را لحظه بر لحظه ای گریست، شب شده است خنیاگر تنها خانه را ترک می کند با گیتارش این جا بود آیا...»آیدا سرکیسیان، آذرماه ۱۳۸۴/ دهکده فردیس


کلمات دیگر: