کلمه جو
صفحه اصلی

حامد اسماعیلیون

دانشنامه عمومی

حامد اسماعیلیون (۱۳۵۵ در کرمانشاه) نویسنده و داستان نویس ایرانی و از نسل نوی نویسندگان ادبیات فارسی است. است. او برای کتاب های آویشن قشنگ نیست و دکتر داتیس جایزه هوشنگ گلشیری را دریافت کرد.
آویشن قشنگ نیست (۱۳۸۷): برندهٔ جایزهٔ بهترین مجموعه داستان اول در بنیاد گلشیری شد و کاندید برخی جوایز ادبی دیگر. این کتاب پس از سال ها حضور در کلاس های داستان نویسی امیرحسن چهلتن در مؤسسهٔ کارنامهٔ تهران از سوی نشر ثالث منتشر شده بود و تا امروز به چاپ هفتم رسیده است.
قناری باز (۱۳۸۹) مجموعه داستان منتشر شده توسط نشر چشمه
دکتر داتیس (۱۳۹۱) نشر چشمه و برندهٔ جایزهٔ بهترین رمان اول در بنیاد گلشیری. این کتاب به چاپ سوم رسیده است.
گاماسیاب ماهی ندارد (۱۳۹۲) رمان منتشر شده توسط نشر ثالث. این کتاب جزو کتاب های پرفروش در آن سال بوده است و اجازه ی تجدید چاپ ندارد.
توکای آبی (1397) نشر مهری در لندن. این کتاب پس از چندین سال انتظار و بلاتکلیفی در وزارت ارشادِ ایران به خواست نویسنده در خارج از ایران منتشر شد. پیش از این فصلی از رمان در مجله ی همشهری داستان به همین نام منتشر شده است.
حامد اسماعیلیون متولد ۲۱ اسفند ۱۳۵۵ در کرمانشاه است. او دورهٔ کودکی و نوجوانی را در همین شهر گذرانده و از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۹ در تبریز به تحصیل در رشتهٔ دندانپزشکی مشغول بوده است. پس از آن مدتی در گلستان و مازندران و در نهایت به مدت هفت سال در تهران زندگی و کار کرده است. اسماعیلیون در سال ۱۳۸۹ به همراهِ خانواده به کانادا مهاجرت کرده است و هم اکنون در ریچموندهیلِ کانادا زندگی می کند.
مهم ترین فعالیت های ادبی اسماعیلیون پس از پایانِ تحصیلاتِ دانشگاهی اش انجام شده است. او به مدت ده سال در وبلاگ «گم شده در بزرگ راه» می نوشت که گرچه اکنون مدتی ست این وبلاگ به روز نمی شود اما هنوز برخی از نوشته های آن وبلاگ در نشریات پزشکی و دندانپزشکی منتشر می شود. مجموعه داستان ها و رمان های او عبارتند از:
به جز مصاحبه های متعددی که با او انجام و در جراید و رسانه ها منتشر شده است او سابقهٔ همکاری با نشریات انجمن دندانپزشکی ایران، سلامت، فرهیختگان، داستان همشهری و ادبیات و سینما در شماره تازه «سینما و ادبیات» را داشته است. ویراستاریِ کتاب علمی کنگره های سالانهٔ بین المللیِ دندانپزشکی در ایران هم از دیگر کارهای اوست.

نقل قول ها

حامد اسماعیلیون (زادهٔ ۱۳۵۵ در کرمانشاه -)، داستان نویس ایرانی است.
• «وقتی از چیزی می ترسی باید نور بیندازی توی چشمش تا بفهمی چی هست. مثل تاریکی.»• «دلم می خواهد مثل قهرمان های لاواستوری پشت به کپهٔ برف کنم و خودم را بیندازم روی این سفیدی سرد شاید آرام بگیرم. آن هم که آخرش بد تمام می شود. دلم می خواهد تایتانیک را دوست بدارم. نه نمی شود. هر چه فیلم عاشقانه بارها دیده ام بی سرانجام بوده است. رها پیشنهاد کرد فیلم هندی تماشا کنیم. از رقص شعله روی شیشه خرده ها بدم می آید. نهایتاً من ریک هستم تو باش ایلسا، اینجا بشود کازابلانکا. من اشلی هستم و تو اسکارلت اوهارا، این جا بشود آمریکای دوپاره. من دکتر ژیواگو هستم تو لارا، این جا بشود روسیه انقلابی. آخرش می گویم عشق اگر خوش عاقبت بود که راه نمی کشید به سینما.»


کلمات دیگر: