ژاک و اربابش (به انگلیسی: Jacques and his Master) نمایشنامه ای اثر میلان کوندرا نویسنده بنام اهل چک نوشته شده در ۱۹۷۱ است.
نمایشنامه برداشت شخصی کوندرا از رمان ژاک قضا و قدری و اربابش نوشته دیدرو فیلسوف فرانسوی است که به قول کوندرا «ادای احترامم» به دنی دیدرو است. این نمایشنامه سه داستان عاشقانه دارد: داستان عاشقانه ارباب، داستان عاشقانه ژاک و داستان عاشقانه مادام دولاپومه ری که در سه پرده تنظیم شده است. ژاک و اربابش در یوگسلاوی، یونان، آلمان و سوییس روی صحنه رفت و در فرانسه مدت ها روی پرده ماند و برنده جایزه شد.
غربی ها کشش خاصی به کوندرا و نوشته هایش داشتند که از پشت پرده آهنین راوی اندیشه هایش در طی رویدادهای داخلی زمان اشغال چکسلواکی بود وی بعدها به فرانسه مهاجرت کرد.
میلان کوندرا، ژاک و اربابش، فروغ پوریاوری، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، ۱۳۷۷ دوم، پیشگفتار نویسنده
نمایشنامه برداشت شخصی کوندرا از رمان ژاک قضا و قدری و اربابش نوشته دیدرو فیلسوف فرانسوی است که به قول کوندرا «ادای احترامم» به دنی دیدرو است. این نمایشنامه سه داستان عاشقانه دارد: داستان عاشقانه ارباب، داستان عاشقانه ژاک و داستان عاشقانه مادام دولاپومه ری که در سه پرده تنظیم شده است. ژاک و اربابش در یوگسلاوی، یونان، آلمان و سوییس روی صحنه رفت و در فرانسه مدت ها روی پرده ماند و برنده جایزه شد.
غربی ها کشش خاصی به کوندرا و نوشته هایش داشتند که از پشت پرده آهنین راوی اندیشه هایش در طی رویدادهای داخلی زمان اشغال چکسلواکی بود وی بعدها به فرانسه مهاجرت کرد.
میلان کوندرا، ژاک و اربابش، فروغ پوریاوری، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، ۱۳۷۷ دوم، پیشگفتار نویسنده
wiki: ژاک و اربابش