کلمه جو
صفحه اصلی

ناتالیا گینزبرگ

دانشنامه عمومی

ناتالیا گینزبرگ (به ایتالیایی: Natalia Ginzburg) (زاده ۱۴ ژوئیه ۱۹۱۶ در پالرمو - درگذشتهٔ ۷ اکتبر ۱۹۹۱ در رم) نویسندهٔ مشهور ایتالیایی است که در آثارش به روابط خانوادگی، سیاست و فلسفه می پردازد. بسیاری از آثار گینزبرگ به فارسی ترجمه شده است.

نقل قول ها

ناتالیا گینزبرگ (به ایتالیایی: Natalia Ginzburg) (زاده ۱۴ ژوئیه ۱۹۱۶ در پالرمو - درگذشتهٔ ۷ اکتبر ۱۹۹۱ در رم) نویسندهٔ مشهور ایتالیایی است که در آثارش به روابط خانوادگی، سیاست و فلسفه می پردازد.
• «حس می کرد در نگاهش محو می شود و احساس ناراحتی می کرد. دلش می خواست فرار کند و هم زمان تا ابد آن جا بماند.»• «مادرم می گفت: عشق بزرگترین هدیهٔ جهان به انسان است. اما من فکر می کنم که: «فراموشی» بزرگترین هدیهٔ جهان است، چرا که هیچ عشقی تا ابد نمی پاید و باید قدرتِ فراموش کردن آن به انسان ها داده شود…»• «پدرها همیشه فکر و خیالاتی عجیب و غریب در سر می پرورانند. مثلاً پدرم فکر می کرد افسر نیروی هوایی می شوم. من و نیروی هوایی! من که نمی توانم حتی سوار چرخ و فلک شوم. چون اگر از آن بالا، پایین را نگاه کنم، سرگیجه می گیرم!»• «سکسکه هایش از اعماق دلش برمی خاست. کف دستان لرزانش را بر روی لب ها فشار می داد. در قلبش نسبت به خود ترحمی تلخ و گزنده و به سیاهی شب احساس می کرد.»• «در رابطه با مدیحه سرایی های تو، دربارهٔ دوستی مان، باید به تو بگویم که به آن خیلی اعتقادی ندارم و بنابراین نمی دانم چه کنم. دوست واقعی، نمی گزد و گاز نمی گیرد.»• «من آدم مهمان نوازی نیستم. نه دوست دارم در خانه مهمان داشته باشم و نه در خانهٔ کسی مهمان باشم.»• «راستش آدم در بزرگ سال نباید نیازمند حمایت باشد. اما شاید نه تو نه من نه پی یه رو هرگز بزرگ نشده ایم. فقط چند تا بچه هستیم.»• «فکر کردن به کسی که معلوم نیست کجاست وحشتناک است.»• «زن های کوچک همیشه شانس های بزرگ دارند.»• «هر کس هر موقعی که بخواهد می تواند چیزهایی را بفروشد یا به دیگران بدهد اما هم چنان برای همیشه آن ها را درون خودش حفظ کند.»


کلمات دیگر: