کلمه جو
صفحه اصلی

خانه زیبارویان خفته

دانشنامه عمومی

خانه خوبرویان خفته (به ژاپنی: 眠れる美女) داستان بلندی از یاسوناری کاواباتا نخستین نویسنده ژاپنی برنده نوبل است. این داستان بلند در ۱۹۶۱ منتشر شده است.
گابریل گارسیا مارکز: تنها رمانی که آرزو داشتم نویسنده اش باشم رمان خانه خوبرویان خفته است. اگر چه که من نمی توانم این موضوع را تفسیر کنم و حتی در تنها سفری که به ژاپن داشتم نتوانستم آن را تفهیم کنم؛ ولی برای خودم امری واضح و روشن است.
یوکیو میشیما: خانه خوبرویان خفته به راستی شاهکاری یگانه است؛ و این یگانگی علاوه بر محتوایی غیرمعمول و خاص، به خاطر کمال آن در ارائه فرمی ویژه است. اثری که نکته هایی شگرف را در هزارتوی درونش نهفته دارد. کاواباتا با فراتر رفتن از احساسات و شهوات، سعی در آشکار ساختن جوهره و خصلت شقاوت و بی رحمی درون آدمی دارد.

نقل قول ها

خانه خوبرویان خفته (به ژاپنی: 眠れる美女) داستان بلندی از یاسوناری کاواباتا نخستین نویسنده ژاپنی برنده نوبل است. این داستان بلند در ۱۹۶۱ منتشر شده است.
• «مرگ تنها یک بار به سراغ آدمی می آید اما عشق بارها و بارها.»• «نباید دست به هیچ کار ناشایستی می زد. بانوی خانه به اگوچی پیر هشدار داده بود. حق نداشت انگشت خود را در دهان دختر خفته فروکند و یا کار بد دیگری از آن نوع انجام بدهد.»• «دخترک یک عروسک زنده نبود. پیرمرد به خوبی می دانست که عروسک زنده وجود ندارد؛ ولی برای او که در واقع دیگر تمایلات مردانه نداشت، می توانست بازیچه ای زنده به شمار آید؛ نه، بازیچه نه، آن دختر برای پیرمردهایی چون او می توانست تجسم کاملی از حیات باشد. جلوه ای از حیات که می توان آن را با اطمینان لمس کرد.»• «باید دور شد … برای دیدن خویشتن خود، باید از خود دور شد.»• «پست فطرت! کسی که گناهان خود رو به گردن دیگران می ندازه نمیتونه حتی در ردیف پست فطرت ها باشه»• «خیلی خوشحال شدم که آن رایحه بوی کپک زده و ناخوشایند تنهایی من نبود.»


کلمات دیگر: