کلمه جو
صفحه اصلی

یدالله بهزاد

دانشنامه عمومی

یدالله بهزاد (زادهٔ بهمن ۱۳۰۴ کرمانشاه- درگذشتهٔ فروردین ۱۳۸۶ کرمانشاه) از شاعران کهن سرای معاصر است.
گلزار سخن کرمانشاهان
پایگاه اطلاع رسانی حوزۀ هنری استان کرمانشاه
کتاب سخنوران نامی معاصر ایران، تألیف سید محمدباقر برقعی، جلد اول، قم، نشر خرم، ۱۳۷۳
یدالله بهزاد کرمانشاهی فرزند حسین ایوانی، در چهارم بهمن ماه ۱۳۰۴ خورشیدی در کرمانشاه پا به عرصهٔ وجود گذاشت. پس از طی دوران کودکی و گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه، به سال ۱۳۲۷ خورشیدی، راهی تهران شد و در دانشکدهٔ ادبیات به تحصیل پرداخت. در آنجا، از محضر استادانی بزرگ، همچون جلال الدین همایی، بدیع الزمان فروزانفر، احمد بهمنیار، محمد معین، ذبیح الله صفا، پرویز ناتل خانلری و دیگر استادان آن روزگارِ دانشگاه تهران، بهره ها برد و توشه ها اندوخت.
به سال ۱۳۳۲ به استخدام فرهنگ درآمد و در دبیرستان های کرمانشاه به تدریس ادبیات پرداخت و شاگردانی پرورد.
بهزاد در جوانی به ورزش های باستانی، وزنه برداری و بسکتبال روی آورد. در کنار کلاس درس، مدتی هم مربی بسکتبال شد و با زحمت و تلاش فراوان توانست تیم های وزنه برداری و بسکتبال کرمانشاه را راه اندازی و آماده کند و به جوانان ورزشکار، علاوه بر فنون ورزشی، درس ایمان، اخلاق، ادب و انسانیت بدهد.

نقل قول ها

یدالله بهزاد (۴ فوریه ۱۹۲۶، کرمانشاه - ۲۵ مارس ۲۰۰۷، کرمانشاه) آموزگار، پژوهشگر ادبی، خوشنویس، مؤلف و شاعر فارسی-کردی ایرانی بود.
• «خوشا رخت بر بستنش سوی گور/ که بر تن نزیبد ز هستیش رخت…»• «این ماه مهربان که از او خانه روشن است/ سرمایهٔ سعادت من، مادر من است… شادی ز روی مادر و زن جوی و غم مخور/گر مام روزگار ز شادی سِتَروَن است.»• «بهزاد از شعرا و سخنوران بسیار قادرسخن و بلیغ و شیوا و سلیم ذوق و بلندطبع و لطیف قریحه و نغزاندیشهٔ عصر ماست.» -> مهدی اخوان ثالث
• «مر به زاد روان بس بهزاد/ که یادی به ز یاد همدمی نیست». -> کریم امیری فیروزکوهی


کلمات دیگر: