کلمه جو
صفحه اصلی

رابعه بلخی

دانشنامه عمومی

رابعه دختر کعب قُزداری که به رابعه بلخی هم شناخته شده است، شاعر پارسی گوی نیمه نخست سده چهارم هجری (۹۱۴-۹۴۳میلادی) است. وی طبق اسناد موجود، نخستین شاعر زن پارسی گوی است. پدرش کعب قزداری، از عربهای کوچیده به خراسان و فرمانروای بلخ و سیستان و قندهار و بست بود. از تاریخ ولادت و مرگ رابعه اطلاعات درستی در دست نیست. آنچه قطعیست آن است که او همدوره با سامانیان و رودکی بوده و به استناد گفتار عطار نیشابوری با رودکی دیدار و مشاعره داشته است. زمان مرگ رابعه به احتمال قریب به یقین پیش از مرگ رودکی بوده است، بنابراین تاریخ مرگ او را می توان پیش از سال ۳۲۹ هجری قمری در نظر گرفت.
رابعه بلخی یا حمامهٔ در حمام خون ذؤیان خرد
از تولد و دوران کودکی و نوجوانی رابعه اطلاعی در دست نیست. تنها مدرک مستند از زندگی رابعه، روایتی ست که عطار نیشابوری در حکایت بیست و یکم کتابِ الهی نامه خویش در بحر هَزج مسدّس محذوف، در چهارصد و اندی بیت آورده است. آنچه از این روایت برمی آید آنست که رابعه دختر کعب قزداری، والی بلخ بوده و برادری بنام حارث داشته. کعب علاقه خاصی به رابعه داشته و در پرورش و تعلیم او کوشا بوده و به جهت توانایی های بی نظیر او در هنر و فنون، او را با لقب زین العرب (زینت قوم عرب) خطاب می کرد. رابعه به استناد گفتار عطار، در سرودن شعر و هنر نقاشی به غایت توانمند و در شمشیرزنی و سوارکاری بسیار ماهر بوده است.
پس از مرگ کعب، حارث بر تخت پدر می نشیند و در یکی از بزم های شاهانه او، رابعه با بکتاش، از کارگزاران نزدیک حارث دیدار می کند. عطار جایگاه بکتاش در دربار را کلیددار خزانه عنوان کرده است. رابعه بی درنگ دل به بکتاش می بازد و در نهایت دایهٔ رابعه که از علاقه رابعه به بکتاش آگاه می شود، میان آن دو واسطه می شود. رابعه خطاب به بکتاش نامه ای می نویسد و تصویری از خویش ترسیم کرده و پیوست آن نامه می کند و بدست دایه می سپارد تا بدو رساند. چون بکتاش نامه رابعه را می خواند و تصویر او را می بیند بدو دل می بازد و نامه اش را پاسخ می دهد. این نامه نگاری های پنهانی ادامه پیدا می کند و رابعه اشعار فراوانی خطاب به بکتاش ضمیمه نامه ها کرده و برای او می فرستد. ظاهراً روزی بکتاش رابعه را در دهلیزی می بیند و آستین او را می گیرد که «چرا مرا چنین عاشق و شیدا کردی اما با من بیگانگی می کنی؟» رابعه از او آستین می افشاند که «عشق من به تو بهانه ایست بر عشقی عظیم تر» و او را بخاطر افتادن در دام شهوت نکوهش می کند.
بر اساس روایت عطار، روزی لشکر دشمن به حوالی بلخ می رسد و بکتاش به همراه سپاه بلخ به نبرد می رود. رابعه که تاب بی خبری از وضعیت بکتاش را ندارد، با لباس مبدل و روی پوشیده، پنهانی در پس سپاه بلخ به میدان جنگ می رود. بکتاش در گیرودار نبرد زخمی می شود و رابعه که جان بکتاش را در خطر می بیند، شمشیر کشیده و به میانه میدان می رود و پس از کشتن تعدادی از سپاهیان دشمن پیکر نیمه جان بکتاش را بر اسب کشیده از مهلکه نجات می دهد:

نقل قول ها

رابعه دختر کعب قُزداری که به رابعه بلخی هم شناخته شده است، شاعر پارسی گوی نیمه نخست سده چهارم هجری (۹۱۴–۹۴۳میلادی) است.
• -> هزارسال شعر فارسی. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. ۱۳۶۵ تهران
• -> به نقل از تذکرهٔ لباب الالباب
• -> هزار سال شعر فارسی. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. ۱۳۶۵ تهران


کلمات دیگر: