کلمه جو
صفحه اصلی

ابراهیم یونسی

دانشنامه عمومی

ابراهیم یونسی بانه (خرداد ۱۳۰۵ بانه — ۱۹ بهمن ۱۳۹۰ تهران)، از نویسندگان و مترجمان ایرانی بود.
وی نخستین استاندار کردستان ایران، پس از انقلاب ۵۷ و در دولت مهدی بازرگان بود. ابراهیم یونسی (زاده شهر بانه) که از افسران بازمانده شبکه نظامی حزب توده ایران در سال های پیش از کودتای ۲۸ مرداد است و پس از کودتا نیز سال ها در زندان کودتا ماند، پس از کودتا محکوم به اعدام شده بود و تنها به دلیل آنکه یک پای خود را در ارتش از دست داده بود یک درجه تخفیف گرفت و به حبس ابد محکوم شد. وی ۸۰ کتاب از زبان انگلیسی و یک کتاب از زبان فرانسوی به فارسی ترجمه کرده است.
ابراهیم یونسی از سال ۱۳۸۸، به بیماری آلزایمر مبتلا شد. او در این خصوص چنین گفته است:.mw-parser-output blockquote.templatequote{margin-top:0}.mw-parser-output blockquote.templatequote div.templatequotecite{line-height:1em;text-align:right;padding-right:2em;margin-top:0}.mw-parser-output blockquote.templatequote div.templatequotecite cite{font-size:85%}
من پولی برای درمان بیماری خود در خارج از کشور ندارم. من فقط یک حقوق کارمندی می گیرم.

نقل قول ها

ابراهیم یونسی (۱۳۰۵–۱۳۹۰) مترجم ایرانی.
• «من معمولاً دستم را به خون نویسنده نمی آلایم و حتی الامکان سعی می کنم حقی از نویسنده ضایع نشود. مترجم باید به زبانِ خاصّ افراد توجّه کند و آن را به نوعی در اثر وارد کند که خواننده زبان شخصیّت را بخوبی درک کند، زیرا روایت یک پزشک با روایت یک هنرمند تفاوت دارد.»• «داستان باید طوری نوشته شود که خواننده فکر کند زندگی خودش را دارد می خواند. قاعدتاً آثار امروزی که نوشته می شوند، باید این خصوصیّت را داشته باشند؛ چون نویسنده برای مخاطب می نویسد تا دلش را خالی کند و فکرش را بگوید.»• «ما در حال حاضر توانایی خلقِ رمان را داریم. رمان در سال های ۱۹۲۰ توسط محمدعلی جمال زاده و بزرگ علوی به ایران آمد، اما ریشه کرد و از نمونه هایش به احمد محمود، محمود دولت آبادی و رضا براهنی می توان اشاره کرد. این داستان های نو هم که چیزی به آدم نمی دهند و اگر دلیلش را بپرسی، سریع خود را به «اولیس» جیمز جویس و «سوسک» یا «مسخ» فرانتس کافکا نسبت می دهند و اصلاً فکر نمی کنند چیزی که می نویسند در زندگی روزمرهٔ مردم هست یا نیست.»• «معتقدم که مترجم، باید کتابی را ترجمه کند که برای جامعه مفید باشد و به درد جامعه بخورد. از این کتاب های سَبُک هیچ دوست ندارم ترجمه کنم. هیچ گاه سراغ آثار سبک و سخیف نرفته ام. ترجیح دادم همین تاریخ اجتماعی هنر را در چهار جلد ترجمه کنم که کار کمرشکنی بود و اگر آدم زحمت می کشد، پس بهتراست برای کاری مانا و پایا باشد تا بخواهد کتابی را ترجمه کند که مثلاً فقط به مسائل جنسی توجه کرده است.»• «اگر می خواهیم آثار ادبی مان پا به پای سایر کشورها باشد، سانسور نباید باشد؛ چون نویسنده خودش به چارچوب ها و خط قرمزها توجه دارد.»


کلمات دیگر: