کلمه جو
صفحه اصلی

فخرالدین رازی

نقل قول ها

فخرالدین رازی (محمدبن عمر بن حسین بن علی طبرستانی) معروف بـامام رازی و فخر رازی، (زادهٔ ۵۴۴ قـ. در ری - درگذشت: ۶۰۶ قـ. در هرات) اهل طبرستان که در حکمت، ادبیات و ریاضی سرآمد دوران خود بود.
• «ای دل ز غبار جهل اگر پاک شوی// تو روح مجردی بر افلاک شوی// عرش است نشیمن تو شرمت ناید// کآیی و مقیم توده ای خاک شوی؟» -> به نقل از مجالس النفایس، چاپ حکمت، ص. ۳۲۲
• «کنه خردم درخور اثبات تو نیست// وآرامش جان جز به مناجات تو نیست// من ذات تو را به واجبی کی دانم// داننده ذات تو بجز ذات تو نیست»• «هرجا که ز مهرت اثری افتاده ست// سودازده ای بر گذری افتاده ست// در وصل تو کی توان رسیدن کآنجا// هرجا که نهی پای، سری افتاده ست»• «اندرین ره گر خرد رهبین بدی // فخر رازی، رازدان دین بدی• لیک چون مَنْ کَمْ یِذُقْ کَمْ یَدْرِ بود // عقل و تخییلات او حیرت فزود» -> مولوی
• «فخر رازی علم را لیتی کند // پیش مرغان ریزد و تی تی کند»منسوب به مولوی• «فخر رازی چه زهره داشت که گفت: محمد تازی چنین می گوید و محمد رازی چنین می گوید. این مرتد وقت نباشد؟ این کافر مطلق نبود؟»مقالات شمس• «اگر این معنیها به تعلم و بحث بشایستی ادراک کردن، پس خاک عالم بر سر ببایستی کردن ابایزید را و جنید را از حسرت فخر رازی؛ که صد سال او را شاگردی فخر رازی بایستی کردن. گویند هزار تا کاغذ تصنیف کرده است فخر رازی در تفسیر قرآن …»مقالات شمس• «جمع فخر رازی در مسجد جامع هری نمی گنجد همه در شب شمع ها گرفته می آیند تا جایگاه گیرند و او شیخ اسلام هریست و خوارزمشاه یکی از مقربان خود را فرموده است تا هرکجا باشد و هرکدام ولایتی که بباشد آنکس با کمر زر و کلاه مغرق بر پای های منبر وی می نشیند.»معارف بهاء ۱:۲۴۵


کلمات دیگر: