ضرب المثل های صربستانی و مترادف آن به فارسی.
• «Бог високо, a Русија далеко.»• ترجمه: «خدا خیلی بالاست و روسیه خیلی دور.»مترادف فارسی: -> «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل»
• «Бог је прво себи браду створио.»• ترجمه: «خدا اول ریش را برای خودش گذاشت.»مترادف فارسی: -> «چاه نکن بهر کسی اول خودت بعدا کسی»
• «Боље врабац у руци, него голуб на грани.»• ترجمه: «یک گنجشک توی دست بهتر از یک کبوتر روی شاخه است.»مترادف فارسی: -> «سیلی نقد به از حلوای نسیه است»
• مترادف فارسی: -> «سگ در حضور به از برادر دور»
• «Врана врани очи не вади.»• ترجمه: «یک کلاغ چشم یک کلاغ دیگر را در نمیآورد.»مترادف فارسی: -> «چاقو دسته خودش را نمیبرد»
• «Гвожђе се кује док је вруће.»• ترجمه: «آهن تا وقتی داغ است کارایی دارد.»مترادف فارسی: -> «تا تنور داغ است ٬ نان را بچسبان.»
• «Где je много бабица, килава cу деца.»• ترجمه: «وقتی تعداد قابله ها زیاد است٬ بچه ها ضعیف میشوند.»مترادف فارسی: -> «آشپز که دوتا شد آش یا شور میشود یا بینمک.»
• «Где ти много обећавају, малу торбу понеси.»• ترجمه: «وقتی مردم وعده زیادی به تو میدهند٬با یک کیف کوچک میآیند.»مترادف فارسی: -> «سنگ بزرگ نشان نزدن است.»
• «Да падне на леђа,разбио би нос.»• ترجمه: «اگر عقب عقب هم راه برود ٬ باز دماغش میشکند.»مترادف فارسی: -> «اگر یک آجر از آسمان بیافتد بر سر وی میافتد»
• «Дала баба динар да се ухвати у коло, а два да се пусти.»• ترجمه: «ننه بزگ یک دینار میگیرد تا برقصد ٬ دو تا میگیرد تمامش کند.»مترادف فارسی: -> «دوزار دادیم بخونه ۱ تومن دادیم نخونه»
• «Ивер не пада далеко од кладе.»• ترجمه: «یک شاخه دورتر از تنه نمیافتد.»مترادف فارسی: -> «یک دانه دورتر از خرمنش نمیافتد»
• «Кад мачке нема, мишеви коло воде.»• ترجمه: «وقتی گربه نیست موشها میرقصند.»مترادف فارسی: -> «سگ تو خانه صاحبش شیر ه»
• «Ко вино вечера, воду доручкује..»• ترجمه: «کسی که برای شام شراب دارد ٬ برای صبحانه آب دارد..»مترادف فارسی: -> «جیک جیک مستونت بود ٬ فکر زمستونت بود؟»
• «Ко другоме јаму копа сам у њу пада.»• ترجمه: «کسی که برای کسی دام پهن میکند ٬ خودش در آن گرفتار میشود.»مترادف فارسی: -> «از هر دست بدی از همان دست میگیری»
• مترادف فارسی: -> «چاهکن همیشه ته چاه است.»
• «Ко рано рани, две среће граби.»• ترجمه: «کسی که زود از خواب بلند میشود ٬ دوبرابر خوششانس است.»مترادف فارسی: -> «سحرخیز باش تا کامروا شوی»
• «Ко с ђаволом тикве сади, о главу му се обију.»• ترجمه: «اگر یک ماسک شیطانی از کدو تنبل بزنی ٬ همه را خوای ترساند.»مترادف فارسی: -> «هر چی بکاری درو میکنی»
• «Ко сeје ветар, жање олују.»• ترجمه: «کسی که موقع باد بکارد ٬ موقع طوفان درو خواهد کرد.»مترادف فارسی: -> «توفان دِرَوَد هر آنکه در باد بِکِشت»
• «Ко уме, њему две.»• ترجمه: «یک نفر میتواند دوبرابر دریافت کند.»مترادف فارسی: -> «کنایه از اینکه یک فرد زرنگ میتواند دو برابر یک فرد عادی درآمد داشته باشد»
• «Лепа реч и гвоздена врата отвара.»• ترجمه: «یک کلمه محبت آمیز درهای آهنی را نیز باز میکند.»مترادف فارسی: -> «از محبت خارها گل میشود»
• «Не можe крушка да роди јабуку.»• ترجمه: «درخت گلابی هیچ وقت سیب نمیدهد.»مترادف فارسی: -> «گندم از گندم بروید ٬ جو ز جو»
• «Нема ватре без дима.»• ترجمه: «هیچ آتشی بدون دود نیست.»مترادف فارسی: -> «شتر سواری دولا دولا نمیشود»
• «Нема хлеба без мотике!.»• ترجمه: «هیچ نانی بدون کج بیل نیست.»مترادف فارسی: -> «نابرده رنج گنج میسر نمیشود ٬ مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد»
• «Није злато све што сија.»• ترجمه: «هر چه درخشید طلا نیست.»مترادف فارسی: -> «هر گردی گردو نیست»
• «Oбeћaње лудoм рaдoвaње.»• ترجمه: «به یک احمق قول بدهید و او را خوشحال کنید.»مترادف فارسی: -> «بزک نمیر بهار میاد»
• «Пас који лаје не уједа.»• ترجمه: «سگی که واق واق میکند٬ گاز نمیگیرد.»مترادف فارسی: -> «فقط هارت و پورته»
• «Правити од комарца магарца.»• ترجمه: «از یک پشه ٬ خر درست میکند.»مترادف فارسی: -> «از آب روغن میگیرد»
• «Прво скочи па реци хоп.»• ترجمه: «اول بپر ٬ بعد بگو هاپ.»مترادف فارسی: -> «اول به آب برس بعد لباسهایت را در بیار»
• «Ругала се шерпа лонцу, широка му уста.»• ترجمه: «ماهی تابه به دیگ میگوید دهانت گشاد است.»مترادف فارسی: -> «دیگ به دیگ میگوید روت سیاه»
• «Тиха вода брег рони.»• ترجمه: «آب ساکت کوه را از پای درمیآورد.»مترادف فارسی: -> «گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم»
• «Трипут мери, једном сеци.»• ترجمه: «سه بار اندازه بگیر ٬ یک بار ببر.»مترادف فارسی: -> «اول فکر کن بعد حرف بزن»
• «У том грму чучи зец!.»• ترجمه: «بوتهای که خرگوش پنهان شده است.»مترادف فارسی: -> «پیدا کنید پرتقال فروش را»
• «Уздај се у се и у своје кљусе!!.»• ترجمه: «فقط به خودت اعتماد کن و اسبت.»مترادف فارسی: -> «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من»
• «Умиљато јагње две овце сиса.»• ترجمه: «بره با نوازش دو میش شیر میخورد.»مترادف فارسی: -> «کنایه به چاپلوسی کردن»
• «Што можеш данас, не остављај за сутра.»• ترجمه: «کاری را که امروز میتوانی انجام دهی به فردا موکول نکن.»مترادف فارسی: -> «کار امروز را به فردا نیانداز»
• «Бог високо, a Русија далеко.»• ترجمه: «خدا خیلی بالاست و روسیه خیلی دور.»مترادف فارسی: -> «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل»
• «Бог је прво себи браду створио.»• ترجمه: «خدا اول ریش را برای خودش گذاشت.»مترادف فارسی: -> «چاه نکن بهر کسی اول خودت بعدا کسی»
• «Боље врабац у руци, него голуб на грани.»• ترجمه: «یک گنجشک توی دست بهتر از یک کبوتر روی شاخه است.»مترادف فارسی: -> «سیلی نقد به از حلوای نسیه است»
• مترادف فارسی: -> «سگ در حضور به از برادر دور»
• «Врана врани очи не вади.»• ترجمه: «یک کلاغ چشم یک کلاغ دیگر را در نمیآورد.»مترادف فارسی: -> «چاقو دسته خودش را نمیبرد»
• «Гвожђе се кује док је вруће.»• ترجمه: «آهن تا وقتی داغ است کارایی دارد.»مترادف فارسی: -> «تا تنور داغ است ٬ نان را بچسبان.»
• «Где je много бабица, килава cу деца.»• ترجمه: «وقتی تعداد قابله ها زیاد است٬ بچه ها ضعیف میشوند.»مترادف فارسی: -> «آشپز که دوتا شد آش یا شور میشود یا بینمک.»
• «Где ти много обећавају, малу торбу понеси.»• ترجمه: «وقتی مردم وعده زیادی به تو میدهند٬با یک کیف کوچک میآیند.»مترادف فارسی: -> «سنگ بزرگ نشان نزدن است.»
• «Да падне на леђа,разбио би нос.»• ترجمه: «اگر عقب عقب هم راه برود ٬ باز دماغش میشکند.»مترادف فارسی: -> «اگر یک آجر از آسمان بیافتد بر سر وی میافتد»
• «Дала баба динар да се ухвати у коло, а два да се пусти.»• ترجمه: «ننه بزگ یک دینار میگیرد تا برقصد ٬ دو تا میگیرد تمامش کند.»مترادف فارسی: -> «دوزار دادیم بخونه ۱ تومن دادیم نخونه»
• «Ивер не пада далеко од кладе.»• ترجمه: «یک شاخه دورتر از تنه نمیافتد.»مترادف فارسی: -> «یک دانه دورتر از خرمنش نمیافتد»
• «Кад мачке нема, мишеви коло воде.»• ترجمه: «وقتی گربه نیست موشها میرقصند.»مترادف فارسی: -> «سگ تو خانه صاحبش شیر ه»
• «Ко вино вечера, воду доручкује..»• ترجمه: «کسی که برای شام شراب دارد ٬ برای صبحانه آب دارد..»مترادف فارسی: -> «جیک جیک مستونت بود ٬ فکر زمستونت بود؟»
• «Ко другоме јаму копа сам у њу пада.»• ترجمه: «کسی که برای کسی دام پهن میکند ٬ خودش در آن گرفتار میشود.»مترادف فارسی: -> «از هر دست بدی از همان دست میگیری»
• مترادف فارسی: -> «چاهکن همیشه ته چاه است.»
• «Ко рано рани, две среће граби.»• ترجمه: «کسی که زود از خواب بلند میشود ٬ دوبرابر خوششانس است.»مترادف فارسی: -> «سحرخیز باش تا کامروا شوی»
• «Ко с ђаволом тикве сади, о главу му се обију.»• ترجمه: «اگر یک ماسک شیطانی از کدو تنبل بزنی ٬ همه را خوای ترساند.»مترادف فارسی: -> «هر چی بکاری درو میکنی»
• «Ко сeје ветар, жање олују.»• ترجمه: «کسی که موقع باد بکارد ٬ موقع طوفان درو خواهد کرد.»مترادف فارسی: -> «توفان دِرَوَد هر آنکه در باد بِکِشت»
• «Ко уме, њему две.»• ترجمه: «یک نفر میتواند دوبرابر دریافت کند.»مترادف فارسی: -> «کنایه از اینکه یک فرد زرنگ میتواند دو برابر یک فرد عادی درآمد داشته باشد»
• «Лепа реч и гвоздена врата отвара.»• ترجمه: «یک کلمه محبت آمیز درهای آهنی را نیز باز میکند.»مترادف فارسی: -> «از محبت خارها گل میشود»
• «Не можe крушка да роди јабуку.»• ترجمه: «درخت گلابی هیچ وقت سیب نمیدهد.»مترادف فارسی: -> «گندم از گندم بروید ٬ جو ز جو»
• «Нема ватре без дима.»• ترجمه: «هیچ آتشی بدون دود نیست.»مترادف فارسی: -> «شتر سواری دولا دولا نمیشود»
• «Нема хлеба без мотике!.»• ترجمه: «هیچ نانی بدون کج بیل نیست.»مترادف فارسی: -> «نابرده رنج گنج میسر نمیشود ٬ مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد»
• «Није злато све што сија.»• ترجمه: «هر چه درخشید طلا نیست.»مترادف فارسی: -> «هر گردی گردو نیست»
• «Oбeћaње лудoм рaдoвaње.»• ترجمه: «به یک احمق قول بدهید و او را خوشحال کنید.»مترادف فارسی: -> «بزک نمیر بهار میاد»
• «Пас који лаје не уједа.»• ترجمه: «سگی که واق واق میکند٬ گاز نمیگیرد.»مترادف فارسی: -> «فقط هارت و پورته»
• «Правити од комарца магарца.»• ترجمه: «از یک پشه ٬ خر درست میکند.»مترادف فارسی: -> «از آب روغن میگیرد»
• «Прво скочи па реци хоп.»• ترجمه: «اول بپر ٬ بعد بگو هاپ.»مترادف فارسی: -> «اول به آب برس بعد لباسهایت را در بیار»
• «Ругала се шерпа лонцу, широка му уста.»• ترجمه: «ماهی تابه به دیگ میگوید دهانت گشاد است.»مترادف فارسی: -> «دیگ به دیگ میگوید روت سیاه»
• «Тиха вода брег рони.»• ترجمه: «آب ساکت کوه را از پای درمیآورد.»مترادف فارسی: -> «گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم»
• «Трипут мери, једном сеци.»• ترجمه: «سه بار اندازه بگیر ٬ یک بار ببر.»مترادف فارسی: -> «اول فکر کن بعد حرف بزن»
• «У том грму чучи зец!.»• ترجمه: «بوتهای که خرگوش پنهان شده است.»مترادف فارسی: -> «پیدا کنید پرتقال فروش را»
• «Уздај се у се и у своје кљусе!!.»• ترجمه: «فقط به خودت اعتماد کن و اسبت.»مترادف فارسی: -> «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من»
• «Умиљато јагње две овце сиса.»• ترجمه: «بره با نوازش دو میش شیر میخورد.»مترادف فارسی: -> «کنایه به چاپلوسی کردن»
• «Што можеш данас, не остављај за сутра.»• ترجمه: «کاری را که امروز میتوانی انجام دهی به فردا موکول نکن.»مترادف فارسی: -> «کار امروز را به فردا نیانداز»
wikiquote: ضرب المثل های_صربستانی